p22
_عیب نداره عزیزم...با هم میخوریم....
فنجون قهوه رو برداشت و یک قلوپ ازش خورد...
اون طرفشون گرفت سمت دهنم و منم خوردم و بعد از دو قلوپ مشترک دیگه تموم شد.....
+ته بریم بخوابیم دیگه!
_امروز خیلی خسته شدم.....
+خسته شدی؟
دستمو بردم سمت شونه هاش و آروم فشار دادم...
_اخخ کار خودته...
بیا بریم بخوابیم دیگه....
+مسواک!
_من زدم...ولی خب قهوه خوردم.....
۱۰ دقیقه بعد..
تهجین رو تخت ما خوابش برده بود....
بردمگذاشتمش رو تخت خودش و برگشتم تو اتاق خودمون....
تهیونگ تیشرتشو در آورد...
+اووو عضله ها رو....
کی اینا رو میسازی؟
_حالا..(چشمک)
رفتیم رو تخت....تهیونگ دراز کشید و منم رو کمرش نشستم....
+کجات درد میکنه دقیقا؟
_همه جاش....الان آشتی ایم دیگه؟
+نیستیم....
_پررو نشو دیگه عههه!
+ته بدن لختت و اونگردنبندت منو دیوونه میکنه!
_میخوای....
+نههه!
_اییی...امروز کلا سرپا بودم...
داشتم کارخونه رو بررسی میکردم....
+اومم..خسته شدی پس!
_آیی خیلی...
رفتم جلو تر و لپشو بوس کردم....
_(دستاشو باز کرد)
+خب خستگیت برطرف شد...
_اوهوم خیلی....
تو بغلش چرخیدم...طوری که از پشت تو بغلش بودم....
_قرار بود هیچوقت با هم قهر نکنیممگه نه؟
+اوهوم....
ته این عطرت خیلی خوبه....
همیشه از این برام بزن....
_شما جون بخوا!
+عزیزم؟
_جانم؟
+خواهرت گفت امشب میان سئول.....
یهو از جاش پرید....
_کی کِی؟
چرا بهم نگفتیی..
+شما با بنده قهر بود...
با بوسه ای که به لبم زد دهنم بسته شد....
_واسه بوسیدنت جونمیدم!
+شب بخیر...
.........
صبح..
با افتادن دستم تو جای خالی کنارم متوجه شدم نیستش.....
رفتم بیرون دیدم تهیونگ داره از دستشویی میاد بیرون....
و دستشو از روی شلوار روی عضوش گذاشته بود....
+ته چی شده؟
_آخخ نمیدونم....درد میکنه!
+ته تحریک شدی؟
_ف...فک..فککنم اره.....
+سر چی؟
_نمیدونم....
تقصیر توعه دیگه!
اگه اونجوری لخت نخوابی منم اینجوری نمیشم....
فنجون قهوه رو برداشت و یک قلوپ ازش خورد...
اون طرفشون گرفت سمت دهنم و منم خوردم و بعد از دو قلوپ مشترک دیگه تموم شد.....
+ته بریم بخوابیم دیگه!
_امروز خیلی خسته شدم.....
+خسته شدی؟
دستمو بردم سمت شونه هاش و آروم فشار دادم...
_اخخ کار خودته...
بیا بریم بخوابیم دیگه....
+مسواک!
_من زدم...ولی خب قهوه خوردم.....
۱۰ دقیقه بعد..
تهجین رو تخت ما خوابش برده بود....
بردمگذاشتمش رو تخت خودش و برگشتم تو اتاق خودمون....
تهیونگ تیشرتشو در آورد...
+اووو عضله ها رو....
کی اینا رو میسازی؟
_حالا..(چشمک)
رفتیم رو تخت....تهیونگ دراز کشید و منم رو کمرش نشستم....
+کجات درد میکنه دقیقا؟
_همه جاش....الان آشتی ایم دیگه؟
+نیستیم....
_پررو نشو دیگه عههه!
+ته بدن لختت و اونگردنبندت منو دیوونه میکنه!
_میخوای....
+نههه!
_اییی...امروز کلا سرپا بودم...
داشتم کارخونه رو بررسی میکردم....
+اومم..خسته شدی پس!
_آیی خیلی...
رفتم جلو تر و لپشو بوس کردم....
_(دستاشو باز کرد)
+خب خستگیت برطرف شد...
_اوهوم خیلی....
تو بغلش چرخیدم...طوری که از پشت تو بغلش بودم....
_قرار بود هیچوقت با هم قهر نکنیممگه نه؟
+اوهوم....
ته این عطرت خیلی خوبه....
همیشه از این برام بزن....
_شما جون بخوا!
+عزیزم؟
_جانم؟
+خواهرت گفت امشب میان سئول.....
یهو از جاش پرید....
_کی کِی؟
چرا بهم نگفتیی..
+شما با بنده قهر بود...
با بوسه ای که به لبم زد دهنم بسته شد....
_واسه بوسیدنت جونمیدم!
+شب بخیر...
.........
صبح..
با افتادن دستم تو جای خالی کنارم متوجه شدم نیستش.....
رفتم بیرون دیدم تهیونگ داره از دستشویی میاد بیرون....
و دستشو از روی شلوار روی عضوش گذاشته بود....
+ته چی شده؟
_آخخ نمیدونم....درد میکنه!
+ته تحریک شدی؟
_ف...فک..فککنم اره.....
+سر چی؟
_نمیدونم....
تقصیر توعه دیگه!
اگه اونجوری لخت نخوابی منم اینجوری نمیشم....
۳۹.۷k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.