SNOW ROZE
part. 3
راجبش چیزهای زیادی شنیده بود هرکس که با شاهزاده تهیونگ ملاقات داشت معتقد بود نگاه نافذ و
ابهتی که داره میتونه هرفردی رو ذوب کنه
نگاهش روی پسری با لباسهای مشکی و قیافه ای عبوس که دقیقا روی صندلی کنار تخت پادشاه نشسته بود و به شاهزاده کره ای چشم دوخته بود ثابت شد. درست بود میتونست قسم بخوره که ابهت اون فرد بیشتر از چیزی بود که تابه حال شنیده بود؛ اون در اول ولیعهدی مقتدر و قوی برای پادشاهی اینده به نظر
میرسید.
بعد از نگاه تمام قد به پسر ،کوچکتر با حرف پادشاه پوزخندی زد و بدون اینکه نگاهش رو از داماد اینده
سرزمینش بگیره لب به حرف زدن بازکرد
درسته
، کاملا برازندست
نگاه
جونگکوک احترام کوتاهی گذاشت و دوباره کمرش رو
راست کرد
این لطف عالیجناب و شاهزاده رو به من نشون میده آرتور لبخندی از متانت و تربیت درست جونگکوک زد:
امیدوارم این مدت که اینجایی بهت خوش
بگذره، حتما خسته ای برو به اتاقت و استراحت کن؛ موقع شام ملاقاتت میکنم
راجبش چیزهای زیادی شنیده بود هرکس که با شاهزاده تهیونگ ملاقات داشت معتقد بود نگاه نافذ و
ابهتی که داره میتونه هرفردی رو ذوب کنه
نگاهش روی پسری با لباسهای مشکی و قیافه ای عبوس که دقیقا روی صندلی کنار تخت پادشاه نشسته بود و به شاهزاده کره ای چشم دوخته بود ثابت شد. درست بود میتونست قسم بخوره که ابهت اون فرد بیشتر از چیزی بود که تابه حال شنیده بود؛ اون در اول ولیعهدی مقتدر و قوی برای پادشاهی اینده به نظر
میرسید.
بعد از نگاه تمام قد به پسر ،کوچکتر با حرف پادشاه پوزخندی زد و بدون اینکه نگاهش رو از داماد اینده
سرزمینش بگیره لب به حرف زدن بازکرد
درسته
، کاملا برازندست
نگاه
جونگکوک احترام کوتاهی گذاشت و دوباره کمرش رو
راست کرد
این لطف عالیجناب و شاهزاده رو به من نشون میده آرتور لبخندی از متانت و تربیت درست جونگکوک زد:
امیدوارم این مدت که اینجایی بهت خوش
بگذره، حتما خسته ای برو به اتاقت و استراحت کن؛ موقع شام ملاقاتت میکنم
۷۳۶
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.