فصل دوم پارت یک
پنج سال بعد
از زبان سویونک
این پنج سال برام مثل صد سال گذشت نبود کوک برام خیلی سخت بود ولی بازم خوبه که یه بچه ازش برام مونده اسم بچم رو گذاشتم جوکیونگ اول دو کلمه ی اول اسم کوک و دو کلمه ی اخر اسم من داخلش هست
از زبان کوک
هنوز نمی دونم سویونگ چرا از من طلتق گرفت اون فیلم هایی که اون روز نشون داد چی بود من یک سال بخواطر این اتفاق افسوردگی خیلی شدیدی گرفتم ولی الا یه سالی هست که به زور خانوادم من رو به عجبار به ازدواج با اون جیا ی بی شعور در اوردن ولی من تا حالا یه با هم باهاش رابطه نداشتم و حتی باهاش نمی خوابم مطمعنم هر شب زیر یکی هست
امروز قراره با یه شرکت قرار داد ببندم امید وارم خوب پیش بره دلم خیلی برای سویونگ تنگ شده نمی دونم بچه رو نگه داشته یا نه
بلاخره یه کت و شلوار مشکی پوشیدم و به سمت شرکت راه افتادم به اون شرکت رفتم و به منشیش گفتم که بهش اطلاع بده که من اومدم و بهش گفت و گفت که من برم داخل ولی با چیزی که دیدم چشمام از خشحالی برق زد اون اون سویونک بود یعنی الا اون جلوی چشمام بود خودم رو جمع و جور کردم
از زبان سویونگ
وای اصلا توقع نداشتم اون کسی که قرار بود باهاش قرار داد ببندم کوک باشه یعنی می تونم دو باره پیشش برگردم
سویونگ ـ سلام اقای جئون خوش اومدین لطفا بشینید تا باهم راجب به پرو ژه صحبت کنیم
کوک ـ بله
از زبان کوک
اگه بفهمه که من الا با اون جیای عوضی ازدواج کردم مطمعنم خیلی ناراحت می شه اگه حاضر باشه دوباره پیشم برگرده اونو طلاق می دم همین الا نشم بهم خیانت کرده مدرک هم دارم
کوک ـ خانم پارک می تونم بعد از شرکت توی این کافه ی...... شما رو ببینم
سویونگ ـ باشه می تونیم بیشتر هم در رابطه با پرو ژه صحبت کنیم پس منتظر من بمونید امروز ساعت چهار خوبه
کوک ـ برای من فرقی نمی کنه هر ساعتی باشه خوبه
از زبان سویونک
این پنج سال برام مثل صد سال گذشت نبود کوک برام خیلی سخت بود ولی بازم خوبه که یه بچه ازش برام مونده اسم بچم رو گذاشتم جوکیونگ اول دو کلمه ی اول اسم کوک و دو کلمه ی اخر اسم من داخلش هست
از زبان کوک
هنوز نمی دونم سویونگ چرا از من طلتق گرفت اون فیلم هایی که اون روز نشون داد چی بود من یک سال بخواطر این اتفاق افسوردگی خیلی شدیدی گرفتم ولی الا یه سالی هست که به زور خانوادم من رو به عجبار به ازدواج با اون جیا ی بی شعور در اوردن ولی من تا حالا یه با هم باهاش رابطه نداشتم و حتی باهاش نمی خوابم مطمعنم هر شب زیر یکی هست
امروز قراره با یه شرکت قرار داد ببندم امید وارم خوب پیش بره دلم خیلی برای سویونگ تنگ شده نمی دونم بچه رو نگه داشته یا نه
بلاخره یه کت و شلوار مشکی پوشیدم و به سمت شرکت راه افتادم به اون شرکت رفتم و به منشیش گفتم که بهش اطلاع بده که من اومدم و بهش گفت و گفت که من برم داخل ولی با چیزی که دیدم چشمام از خشحالی برق زد اون اون سویونک بود یعنی الا اون جلوی چشمام بود خودم رو جمع و جور کردم
از زبان سویونگ
وای اصلا توقع نداشتم اون کسی که قرار بود باهاش قرار داد ببندم کوک باشه یعنی می تونم دو باره پیشش برگردم
سویونگ ـ سلام اقای جئون خوش اومدین لطفا بشینید تا باهم راجب به پرو ژه صحبت کنیم
کوک ـ بله
از زبان کوک
اگه بفهمه که من الا با اون جیای عوضی ازدواج کردم مطمعنم خیلی ناراحت می شه اگه حاضر باشه دوباره پیشم برگرده اونو طلاق می دم همین الا نشم بهم خیانت کرده مدرک هم دارم
کوک ـ خانم پارک می تونم بعد از شرکت توی این کافه ی...... شما رو ببینم
سویونگ ـ باشه می تونیم بیشتر هم در رابطه با پرو ژه صحبت کنیم پس منتظر من بمونید امروز ساعت چهار خوبه
کوک ـ برای من فرقی نمی کنه هر ساعتی باشه خوبه
۴.۹k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.