فیک کوک ( پشیمونم) پارت ادامه ۳۴
از زبان ا/ت
گوشیم رو برداشتم تهیونگ بود از تخت اومدم پایین جواب دادم تهیونگ گفت : سلام ا/ت صبح بخیر
گفتم : سلام همچنین گفت : مهمون نمیخوای
گفتم : کجایی مگه ؟
گفت : دمه دره هتل
گفتم : بمون اومدم
کاپشنم رو پوشیدم چشمم به کوک خورد که غرق در خواب بود آروم رفتم و لپش رو بوسیدم و رفتم پایین
تهیونگ رو دیدم بدو بدو رفتم بغلش کردم و گفتم : خوش اومدی
باهم صبحونه خوردیم ماجرای جونگ کوک رو براش گفتم که گفت : ا/ت مطمئنی دیگه آسیب نمیبینی ؟
گفتم : آره..
ساعتم رو نگاه کردم ساعت ۱۰
تهیونگ گفت ببینم اون دختره یونا نیست ؟
به جایی که اشاره میکرد نگاه کردم خودشه.. اینجا چیکار میکنه
میخواستم برم دنبالش که تهیونگ گفت : صبر کن
گفتم : باید ببینم اینجا چیکار داره
یونا رفت بالا بعده چند دقیقه که آسانسور اومد پایین سوار شدیم و رفتیم بالا
گوشیم رو برداشتم تهیونگ بود از تخت اومدم پایین جواب دادم تهیونگ گفت : سلام ا/ت صبح بخیر
گفتم : سلام همچنین گفت : مهمون نمیخوای
گفتم : کجایی مگه ؟
گفت : دمه دره هتل
گفتم : بمون اومدم
کاپشنم رو پوشیدم چشمم به کوک خورد که غرق در خواب بود آروم رفتم و لپش رو بوسیدم و رفتم پایین
تهیونگ رو دیدم بدو بدو رفتم بغلش کردم و گفتم : خوش اومدی
باهم صبحونه خوردیم ماجرای جونگ کوک رو براش گفتم که گفت : ا/ت مطمئنی دیگه آسیب نمیبینی ؟
گفتم : آره..
ساعتم رو نگاه کردم ساعت ۱۰
تهیونگ گفت ببینم اون دختره یونا نیست ؟
به جایی که اشاره میکرد نگاه کردم خودشه.. اینجا چیکار میکنه
میخواستم برم دنبالش که تهیونگ گفت : صبر کن
گفتم : باید ببینم اینجا چیکار داره
یونا رفت بالا بعده چند دقیقه که آسانسور اومد پایین سوار شدیم و رفتیم بالا
۲۱۶.۱k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.