پارت 5
پارت 5
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم رفتم حمام بعد صبحونمو خوردم بلند شدم و آماده شدم رفتم شرکت
چند تا پروژه داشتم، انجام دادم تقریباً ساعت ۲ بود
هر شرکت حرکت کردم و رفتم بازار که برای جشن امشب لباس بگیرم
لباس دلمو نگرفت تا اینکه لباس مشکی خوشگل دیدم یکم باز بود ولی خیلی زیبا بود گرفتمش و از بازار سریع حرکت کردم و رفتم آرایشگاه ساعت تقریباً ۴ بود و ساعت ۷ باید کاخ باشم
رسیدم آرایشگاه یه آرایشگر روی موهام بود یه دونه روی صورتم برای میکاپ یه دونم روی ناخنام
کارهای آرایشی را که تموم شد ساعت ۶:۳۰ بود منم سریع حرکت کردم سمت خونه لباس مجلسی پوشیدم و حرکت کردم سمت کاخ
ویو تهیونگ
امروز انقدر خسته بودم که حال شرکت رفتنم نداشتم ولی به زور آماده شدم و به شرکت سر زدم و از اونجا رفتم بازار برای خودم کت شلوار گرفتم
رفتم خونه کمی استراحت کردم بعدش بلند شدم رفتم حمام
و آماده شدم و حرکت کردم به سمت کاخ برای جشن
ویو ا/ت
رسیدم کاخ که دیدم ماشین تهیونگ پشت سرمه ماشین بردم داخل پارکینگ کاخ پارک کردم و پیاده شدم که دیدم تهیونگ ماشینشو پارک کرده و پیاده شده
خیلی خوش تیپ شده بود
ویو تهیونگ
رسیدن به کاخ دیدم که ماشین جلوییم ا/ت
دیدم رفت داخلش پر کرد منم ماشینمو پارک کردم اونم پیاده شد منم پیاده شد
ا/ت خیلی زیبا شده بود ولی لباسش یکم باز بود
سلام ا/ت
_ سلام آقای کیم
چرا رسمی حرف میزنی مگه باهام راحت نیستی
_ همینطوری راحتم
باشه هرجور صلاح میدونی
حالا بیا بریم داخل
_ باشه
ویو ا/ت
با تهیونگ وارد کاخ شدیم وقتی وارد شدیم همه برامون دست زدن
فکنم زوج خوبی هستیم که برامون دست زدن
_ تهیونگ دهنتو ببند امشب دیگه نمیخوام بهت فکنم
مگه شبای دیگه بهم فکر میکردی
_. تهیونگ خفه شو
باشه عزیزم آروم باش
_ عزیزم عمته
خنده
ویو تهیونگ
رفتیم سر میز خاموادمون نشستیم و حرف میزدیم
مامان ت : چه عجب امدین
_ وا مامان مگه چقدر دیر کردم
راست میگه خاله ما که دیر نکردیم
بابا ته : باشه بابا به شما ها که نمیشه چیزی گفت
مامان ته : شما با هم امدین
تهیونگ و ا/ت باهم : نه
بابا ت: اووو چه هماهنگ
ویو ا/ت
تهیونگ امد جلوم و دستشو دراز کرد
خانم پارک میشه با من برقصین
_ امم باشه
ویو تهیونگ
با ا/ت که میرقصیدم فهمیدم اصلا تغییر نکرده
همون ا/ت قبلاً هاست
هیکل زیبا و خوش فرم
صورتی کوچیک ولی زیبا
ویو ا/ت
با تهیونگ رقصیدم هنوز مثل قبلاً بلده چطور با یه خانم برقصه
ویو تهیونگ
مهمونی تموم شد و رفتیم خونه انقدر خسته بودم که لباس هامو در آوردم و خوابیدم ولی هنوز داشتم به ا/ت فکر میکردم
ویو ا/ت
رسیدم خونه لباس هامو عوض کردم و خوابیدم ولی فکرم پیشه تهیونگ بود
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم رفتم حمام بعد صبحونمو خوردم بلند شدم و آماده شدم رفتم شرکت
چند تا پروژه داشتم، انجام دادم تقریباً ساعت ۲ بود
هر شرکت حرکت کردم و رفتم بازار که برای جشن امشب لباس بگیرم
لباس دلمو نگرفت تا اینکه لباس مشکی خوشگل دیدم یکم باز بود ولی خیلی زیبا بود گرفتمش و از بازار سریع حرکت کردم و رفتم آرایشگاه ساعت تقریباً ۴ بود و ساعت ۷ باید کاخ باشم
رسیدم آرایشگاه یه آرایشگر روی موهام بود یه دونه روی صورتم برای میکاپ یه دونم روی ناخنام
کارهای آرایشی را که تموم شد ساعت ۶:۳۰ بود منم سریع حرکت کردم سمت خونه لباس مجلسی پوشیدم و حرکت کردم سمت کاخ
ویو تهیونگ
امروز انقدر خسته بودم که حال شرکت رفتنم نداشتم ولی به زور آماده شدم و به شرکت سر زدم و از اونجا رفتم بازار برای خودم کت شلوار گرفتم
رفتم خونه کمی استراحت کردم بعدش بلند شدم رفتم حمام
و آماده شدم و حرکت کردم به سمت کاخ برای جشن
ویو ا/ت
رسیدم کاخ که دیدم ماشین تهیونگ پشت سرمه ماشین بردم داخل پارکینگ کاخ پارک کردم و پیاده شدم که دیدم تهیونگ ماشینشو پارک کرده و پیاده شده
خیلی خوش تیپ شده بود
ویو تهیونگ
رسیدن به کاخ دیدم که ماشین جلوییم ا/ت
دیدم رفت داخلش پر کرد منم ماشینمو پارک کردم اونم پیاده شد منم پیاده شد
ا/ت خیلی زیبا شده بود ولی لباسش یکم باز بود
سلام ا/ت
_ سلام آقای کیم
چرا رسمی حرف میزنی مگه باهام راحت نیستی
_ همینطوری راحتم
باشه هرجور صلاح میدونی
حالا بیا بریم داخل
_ باشه
ویو ا/ت
با تهیونگ وارد کاخ شدیم وقتی وارد شدیم همه برامون دست زدن
فکنم زوج خوبی هستیم که برامون دست زدن
_ تهیونگ دهنتو ببند امشب دیگه نمیخوام بهت فکنم
مگه شبای دیگه بهم فکر میکردی
_. تهیونگ خفه شو
باشه عزیزم آروم باش
_ عزیزم عمته
خنده
ویو تهیونگ
رفتیم سر میز خاموادمون نشستیم و حرف میزدیم
مامان ت : چه عجب امدین
_ وا مامان مگه چقدر دیر کردم
راست میگه خاله ما که دیر نکردیم
بابا ته : باشه بابا به شما ها که نمیشه چیزی گفت
مامان ته : شما با هم امدین
تهیونگ و ا/ت باهم : نه
بابا ت: اووو چه هماهنگ
ویو ا/ت
تهیونگ امد جلوم و دستشو دراز کرد
خانم پارک میشه با من برقصین
_ امم باشه
ویو تهیونگ
با ا/ت که میرقصیدم فهمیدم اصلا تغییر نکرده
همون ا/ت قبلاً هاست
هیکل زیبا و خوش فرم
صورتی کوچیک ولی زیبا
ویو ا/ت
با تهیونگ رقصیدم هنوز مثل قبلاً بلده چطور با یه خانم برقصه
ویو تهیونگ
مهمونی تموم شد و رفتیم خونه انقدر خسته بودم که لباس هامو در آوردم و خوابیدم ولی هنوز داشتم به ا/ت فکر میکردم
ویو ا/ت
رسیدم خونه لباس هامو عوض کردم و خوابیدم ولی فکرم پیشه تهیونگ بود
۱۹.۴k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.