سفر در زمان پارت : سوم آشنایی

گوجو: یعنی.. من .. از .. اینده .. دختر خودم و دختر گتو سوگورو.. به .. اینجا آوردم؟

ساتومی: اِوااااااا یه وقت غصه نخوریا من از این اتفاق راضی ام تو چی نیشیمیا؟
نیشیمیا: تغییر تحول خوبی بود
حال و هوام عوض شدااااا
نیشیمیا: خب الان تکلیف چیه ؟
گوجو: من باید اینو بکشم شما دو نفر عقب وایستید
ساتومی : من برم پفیلا بیارم
نیشیمیا: بشین سر جات بخدا یه جوری میزنمت صدای اکس قبلی سوکونا رو در بیاریا
ساتومی: باشه باشه .. پس برای یادگاری فیلم میگیرم
گوجو: سوگورو..
نیشیمیا: داره قشنگ میشه ... ادامه بدید ‌...
ادامه بدید
گوجو: خودت رو نباز .. بزار اون کنجاکو رو شکست بدیم..
ساتومی: احساساتی شدمممممم عرررررررررررررررررررر * گریه کردن و پاک کردن دماغ با لباس نیشیمیا *
نیشیمیا: چندشششششششششششششش
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
گوجو: دخترا آروم باشید من هنوز تو شوکم
لطفا یکم زمان بدید با موضوع کنار بیام
نیشیمیا: اوکی
ساتومی: حله

از زبان گتو ~~

دلم میخواد بیام بیرون مخصوصا بخاطر اینکه دختر خودم رو با دختر ساتورو رو ببینم

ارزش امتحان کردن رو داره حتی اگه به قیمت جونم تموم شه

باطل کردن طلسم !!!!!

گتو : ساتورو؟؟؟؟

نیشیمیا: مبارکههههههههههههههههه
نیشیمیا: برو بیارش ساتومی
ساتومی: الان میارم
ساتومی: چقدر بهم میان نیشی
نیشیمیا: برای بار سوم میپرسم
آیا بنده وکیلم سرکار خانم گوجو ساتورو رو به عقد دائمی جناب آقای گتو سوگورو با یک شاخه نبات و قرآن کریم و با مهریه ۱۱۴۵ سکه کامل در بیاورم ؟
گوجو: وات ؟
گتو : هِن ؟

ساتومی: بابا نمیخوای چیزی بگی ؟ تو این مرحله باید بگی بله
گوجو: بچه درسته من عقل ندارم ولی تو دیگه ...
ساتومی: این یعنی بله
گوجو: لیدی اند جنتلمن جواب من خیر هست
گتو : چرااا ؟
گوجو : چرا ؟ تو یا واقعا عقل نداری یا خودت رو زدی به نفهمی
نیشیمیا: گزینه دوم
ساتومی: صد در صد گزینه دوم