𝒑𝒂𝒓𝒕23
𝒑𝒂𝒓𝒕23
+از حرصم لبامو گاز میگرفتم و پوسته روشو میجوییدم
ته: نکن ... از این عادت خوشم نمیاد
+(چشمامو ریز کردم) باز این درو میخوام برم خونه
ته: اوکی میریم خونه
و ماشینو روشن کرد و راه افتاد
+معنی این کارات چیه ؟؟
ته: ا/ت دو دقیقه ساکت شو بزار فکرمو جمع کنم ببینم چی باید بهت بگم
+مگه حرفیممم داری که بزنیییی کیم ته ته ... اوپسسسس مستر کیم تهیونگگگگ اره ....
ته: ا/تتتتت
+نگه داررر ماشینو
ته: ا/ت اگه نگه دارم میبوسمتاا
با این حرفش به جلوم ثابت موندم ...
دستام یخ زد ..
قلبم تیر کشید ....
رسما تو یه دنیای دیگه بودم ....
سرمو چرخوندمو نگاش کردم .....
وضع اون بدتر از من بود ...
مطمئنم خودشم باورش نمیشه که این حرفو زده ....
دقیقه ها سکوت کردیم
با انگشتام درگیر بودم ....
از استرس با ناخن زخممو میکندم که با یه دستش دستمو گرفت ...
به دستاش نگاه کردم ....
به گرمیش فکر کردم .......
توان پس کشیدن دستمو نداشتم ....
اونم ولش نکرد جوری که همراه با دسته من دنده ماشینو عوض میکرد ....
من دارم چیکار میکنم ....
دستمو از دستش بیرون کشیدم که نگام کرد .....
عصبی ماشینو یه سمت برد تا پارک کنه ولی .....
+نه ... برو خونه ... ن...نگه ندار ... خستم نمیخوام بحث کنیم ...
انگار به حرفم گوش کرد و ادامه داد
اما مسیر ، مسیر خونه خودشون بود ...
بالاخره رسیدیم ...
به محض توقف ماشین پیاده شدم ....
وارد اسانسور شدم
ته: وایسااا منم بیام
+تو با بعدی بیا خستم
ته: نمیخوای تو اسانسور بخوابی که منم میام
اومد تو و در بسته شد ....
نمیتونم ...
اگه نتونم حسمو کنترول کنم چی ؟
اگه الان بغلش کنم چی ؟
میخوام بغلش کنم ....
در اسانسور باز شد واز شر عطر تندش خلاص شدم
باورم نمیشه قراره کل شبو یجا باشیم اونم تنها ...
درو باز کرد
ته: برو تو
بی اهمیت بهش وارد خونه شدمو مستقیم رفتم تو اتاق جیمین درم بستم ....
((تهیونگ))
دستمو عصبی بین موهام تکون دادم ....
باید چیکار کنم .....
گوشه لبمو گاز گرفتمو سمت اتاق رفتم ...
دستمو جلو بردم تا در بزنم ...
دو دل بودم ....
اخرشم پشیمون شدمو رفتم تو اتاق خودم
+از حرصم لبامو گاز میگرفتم و پوسته روشو میجوییدم
ته: نکن ... از این عادت خوشم نمیاد
+(چشمامو ریز کردم) باز این درو میخوام برم خونه
ته: اوکی میریم خونه
و ماشینو روشن کرد و راه افتاد
+معنی این کارات چیه ؟؟
ته: ا/ت دو دقیقه ساکت شو بزار فکرمو جمع کنم ببینم چی باید بهت بگم
+مگه حرفیممم داری که بزنیییی کیم ته ته ... اوپسسسس مستر کیم تهیونگگگگ اره ....
ته: ا/تتتتت
+نگه داررر ماشینو
ته: ا/ت اگه نگه دارم میبوسمتاا
با این حرفش به جلوم ثابت موندم ...
دستام یخ زد ..
قلبم تیر کشید ....
رسما تو یه دنیای دیگه بودم ....
سرمو چرخوندمو نگاش کردم .....
وضع اون بدتر از من بود ...
مطمئنم خودشم باورش نمیشه که این حرفو زده ....
دقیقه ها سکوت کردیم
با انگشتام درگیر بودم ....
از استرس با ناخن زخممو میکندم که با یه دستش دستمو گرفت ...
به دستاش نگاه کردم ....
به گرمیش فکر کردم .......
توان پس کشیدن دستمو نداشتم ....
اونم ولش نکرد جوری که همراه با دسته من دنده ماشینو عوض میکرد ....
من دارم چیکار میکنم ....
دستمو از دستش بیرون کشیدم که نگام کرد .....
عصبی ماشینو یه سمت برد تا پارک کنه ولی .....
+نه ... برو خونه ... ن...نگه ندار ... خستم نمیخوام بحث کنیم ...
انگار به حرفم گوش کرد و ادامه داد
اما مسیر ، مسیر خونه خودشون بود ...
بالاخره رسیدیم ...
به محض توقف ماشین پیاده شدم ....
وارد اسانسور شدم
ته: وایسااا منم بیام
+تو با بعدی بیا خستم
ته: نمیخوای تو اسانسور بخوابی که منم میام
اومد تو و در بسته شد ....
نمیتونم ...
اگه نتونم حسمو کنترول کنم چی ؟
اگه الان بغلش کنم چی ؟
میخوام بغلش کنم ....
در اسانسور باز شد واز شر عطر تندش خلاص شدم
باورم نمیشه قراره کل شبو یجا باشیم اونم تنها ...
درو باز کرد
ته: برو تو
بی اهمیت بهش وارد خونه شدمو مستقیم رفتم تو اتاق جیمین درم بستم ....
((تهیونگ))
دستمو عصبی بین موهام تکون دادم ....
باید چیکار کنم .....
گوشه لبمو گاز گرفتمو سمت اتاق رفتم ...
دستمو جلو بردم تا در بزنم ...
دو دل بودم ....
اخرشم پشیمون شدمو رفتم تو اتاق خودم
۴.۹k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.