خون آشام من. پارت ۲
#خونآشام_من
Part2
ویو ات
رسیدیم به یه جنگل یلی سوت و کور بود و من میترسیدم که شب اینجا بمونم ولی خوبیش این بود که جین و یونگی همراهم بودند🗿🙂
=:هی جین من میترسم اینجا گرگ ما رو شب میخوره🤣🤣
*: من از هیچی نمیترسم به خاطر چی من اسمم جینه😂
=: خیلی خوب آقا خیلی خوب گوه خوردم یه چی گفتم🗿🗿
ویو ات
رفتم کم کم هوا داشت تاریک میشد و جین و یونگی داشتن چادر رو راه میانداختند منم فرستاده بودن چوب جمع کنم لی وقتی داشتم میرفتم وسط جنگل با یه عمارت خیلی ترسناک مواجه شدم که صداهای عجیبی ازش میومد انگار آدم توش زندانی شده😦
هم میترسیدم هم میخواستم برم اون تو ولی وقتی رفتم صلاً نباید پامو اونجا میذاشتم کار خیلی اشتباهی کردم وای خدا الان چیکار کنم دیدم یه مردی داره میاد سمتم سعی کردم فرار کنم ولی همه درا بسته شدن که یهو...........
نمیدونم اونجا چی شد ولی بیهوش شدم فکر کنم وقتی بیدار شدم دیدم توی یه جور زندان یا به یه حساب انفرادی بودم خیلی ترسیده بودم الان یعنی جین و یونگی کجان نگرانم شدن که یهو در باز شد دیدم یه مرد خیلی کراش وارد شد( ات رو نگاه کن ها تو این شرایطم موقع کراش زدن بود 🗿😂)
="ازش با لکنت زبون پرسیدم ب ب ب ببخشید شما؟؟
×:من جونگکوک هستم رئیس بزرگ باند مافیا
دختر کوچولو تو خیلی کار اشتباهی کردی پاتو اینجا گذاشتی و به خاطر همین تنبیه میشی
=:................
Part2
ویو ات
رسیدیم به یه جنگل یلی سوت و کور بود و من میترسیدم که شب اینجا بمونم ولی خوبیش این بود که جین و یونگی همراهم بودند🗿🙂
=:هی جین من میترسم اینجا گرگ ما رو شب میخوره🤣🤣
*: من از هیچی نمیترسم به خاطر چی من اسمم جینه😂
=: خیلی خوب آقا خیلی خوب گوه خوردم یه چی گفتم🗿🗿
ویو ات
رفتم کم کم هوا داشت تاریک میشد و جین و یونگی داشتن چادر رو راه میانداختند منم فرستاده بودن چوب جمع کنم لی وقتی داشتم میرفتم وسط جنگل با یه عمارت خیلی ترسناک مواجه شدم که صداهای عجیبی ازش میومد انگار آدم توش زندانی شده😦
هم میترسیدم هم میخواستم برم اون تو ولی وقتی رفتم صلاً نباید پامو اونجا میذاشتم کار خیلی اشتباهی کردم وای خدا الان چیکار کنم دیدم یه مردی داره میاد سمتم سعی کردم فرار کنم ولی همه درا بسته شدن که یهو...........
نمیدونم اونجا چی شد ولی بیهوش شدم فکر کنم وقتی بیدار شدم دیدم توی یه جور زندان یا به یه حساب انفرادی بودم خیلی ترسیده بودم الان یعنی جین و یونگی کجان نگرانم شدن که یهو در باز شد دیدم یه مرد خیلی کراش وارد شد( ات رو نگاه کن ها تو این شرایطم موقع کراش زدن بود 🗿😂)
="ازش با لکنت زبون پرسیدم ب ب ب ببخشید شما؟؟
×:من جونگکوک هستم رئیس بزرگ باند مافیا
دختر کوچولو تو خیلی کار اشتباهی کردی پاتو اینجا گذاشتی و به خاطر همین تنبیه میشی
=:................
۵.۶k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.