زندگی سیاه
زندگی سیاه
پارت ۲
جونگ کوک. سلام اوما و اوپا
م.ا.ج. سلام عسلم بشین برات شیر موز بیارم
کوک. مرسی
پ.ا.ج. کوک پسرم ا.ت خواهر کوچیکت داره برمیگرده رسید بهت زنگ میزنه من شماره ی ترو دادم من مادرت میخوایم بریم مسافرت
کوک.ا.ت اونوقت من
پ.ا.ج. میدونم با اعضا هماهنگ کردم
ویو ا.ت
ا.ت.الکس
الکس. ا.ت ب...بین باید بهت بگم من یکی دیگه رو دوست دارم
ا.ت. ممنون بابت همهی کار هات.بغض.
ا.ت. داشت بارون میبارید ساعت ۸.۳۰ بود رفتم وسایل م رپ برداشتم رفتم فرودگاه
رسیدم کره اینجا شب بود
. نمیدونم کره با نیو یورک یکی باشه اما اینجا شبه.
زنگ زدم به اون شماره ای که بابام داده بود
ا.ت. الو
کوک. شما
ا.ت. ک....کوک خودتی
کوک. بله ا.ت ا...الان میام
۱ساعت بعد
کوک رفتم فرودگاه دیدم یه دختره نشسته رفتم سمتش
ببخشید شما ی.....
ا.ت پرید بغلش. دلم برات تنگ شده بود
کوک. منم بریم
تو ماشین
خماری ۲
پارت ۲
جونگ کوک. سلام اوما و اوپا
م.ا.ج. سلام عسلم بشین برات شیر موز بیارم
کوک. مرسی
پ.ا.ج. کوک پسرم ا.ت خواهر کوچیکت داره برمیگرده رسید بهت زنگ میزنه من شماره ی ترو دادم من مادرت میخوایم بریم مسافرت
کوک.ا.ت اونوقت من
پ.ا.ج. میدونم با اعضا هماهنگ کردم
ویو ا.ت
ا.ت.الکس
الکس. ا.ت ب...بین باید بهت بگم من یکی دیگه رو دوست دارم
ا.ت. ممنون بابت همهی کار هات.بغض.
ا.ت. داشت بارون میبارید ساعت ۸.۳۰ بود رفتم وسایل م رپ برداشتم رفتم فرودگاه
رسیدم کره اینجا شب بود
. نمیدونم کره با نیو یورک یکی باشه اما اینجا شبه.
زنگ زدم به اون شماره ای که بابام داده بود
ا.ت. الو
کوک. شما
ا.ت. ک....کوک خودتی
کوک. بله ا.ت ا...الان میام
۱ساعت بعد
کوک رفتم فرودگاه دیدم یه دختره نشسته رفتم سمتش
ببخشید شما ی.....
ا.ت پرید بغلش. دلم برات تنگ شده بود
کوک. منم بریم
تو ماشین
خماری ۲
۴.۵k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.