فیک مربی سگه من پارت ۶:
فیک مربی سگه من پارت ۶:
میخواستم بگم که بم برای اینکه بتونه
تخلیه انرژی بشه باید هر روز به پیاده
روی بره و من خواستم یکم قراره امروز ببرمش پیاده روی
کوک:عااا بله حتما
ا،ت:بممم دختر بدو برو قلاده ات رو بیار
بعد از چند دقیقه:
ا،ت:الان منو بم رسیدیم به یک پارک که
یک خانم اومد پیشم و گفت:
خانمه:اوووو خودا چه سگه قشنگییی اسمش چیه
ا،ت:بم
خانمه:اووو خوبه من جینا هستم
ا،ت:منم ا،ت هستم خوشبختم
جینا:همینطور
جینا:میتونم قلادش رو بگیرم؟
ا،ت:عااا اوهوم بله
جینا:ا،ت میتونی برای خودمون دوتا بستنی بگیری
ا،ت:عااا اره حتماااا
ا،تبه سمته دکه ی بستنی فروشی
رفت و بعد از چند دقیقه اومد که با صحنه ای
که دید بستنی ها از دستش افتاد نه بم بود نه اون خانمه
ا،ت:عااااییییی اوتوکه حالا چیکار کنم ای خدااااااا
ا،ت:ببخشید خانم شما یک
سگ ندیدید که سیاه باشه و همراه با یک خانمه باشه
خانمه:چرااا دیدم با اون خانمه از اون سمت رفتند
ا،ت:ممنونم
ا،ت شروع کرد به دویدن به اون سمت
که جینا رفته بود که بعد از چند دقیقه با چیزی
که دید به شدتتتتتت اعصبانی شد
و.....
میخواستم بگم که بم برای اینکه بتونه
تخلیه انرژی بشه باید هر روز به پیاده
روی بره و من خواستم یکم قراره امروز ببرمش پیاده روی
کوک:عااا بله حتما
ا،ت:بممم دختر بدو برو قلاده ات رو بیار
بعد از چند دقیقه:
ا،ت:الان منو بم رسیدیم به یک پارک که
یک خانم اومد پیشم و گفت:
خانمه:اوووو خودا چه سگه قشنگییی اسمش چیه
ا،ت:بم
خانمه:اووو خوبه من جینا هستم
ا،ت:منم ا،ت هستم خوشبختم
جینا:همینطور
جینا:میتونم قلادش رو بگیرم؟
ا،ت:عااا اوهوم بله
جینا:ا،ت میتونی برای خودمون دوتا بستنی بگیری
ا،ت:عااا اره حتماااا
ا،تبه سمته دکه ی بستنی فروشی
رفت و بعد از چند دقیقه اومد که با صحنه ای
که دید بستنی ها از دستش افتاد نه بم بود نه اون خانمه
ا،ت:عااااییییی اوتوکه حالا چیکار کنم ای خدااااااا
ا،ت:ببخشید خانم شما یک
سگ ندیدید که سیاه باشه و همراه با یک خانمه باشه
خانمه:چرااا دیدم با اون خانمه از اون سمت رفتند
ا،ت:ممنونم
ا،ت شروع کرد به دویدن به اون سمت
که جینا رفته بود که بعد از چند دقیقه با چیزی
که دید به شدتتتتتت اعصبانی شد
و.....
۱۲.۰k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.