پارت۶ گلی که شکوفا میده
تهیونگ ویو
اصلاً برای چی ازش عذر خواهی کنم میرم ازش شکایت میکنم تا یاد بگیره امانت دار باشه
ات ویو
قبل از اینکه برم دنبال کار باید برم با سوجین خداحافظی کنم شاید برام سخت باشه ولی کاریش نمیتونم بکنم به سمت فرودگاه سوجین حرکت کردم بعد از چند دقیقه رسیدم سوجین روی یکی از صندلی های فرودگاه نشسته بود دست برام تکون داد رفتم سمتش
ات:سلام
سوجین :سلام ات خوبی
بغلش کردم
ات:واقعا میخوای بری میخوای منو تنها بزاری
سوجین : میدونم سخته ولی من بیشتر از تو ناراحتم ولی کاریش نمیتونم بکنم ولی قول میدم زود برگردم و بیام پیشت
سوجین ویو
منو از همدیگرو بغل کردیم داشتیم با هم حرف میزدیم که شماره پروازمو گفتن از ات خداحافظی کردم و رفتم نمیدونم چرا دلشوره دارم شاید واقعاً نباید برم ولی مامان بابامو چیکار کنم روز بهم زنگ میزنن
ات ویو
از فرودگاه اومدم بیرون رفتم دنبال کار تا شب گشتم ولی کار پیدا نکردم نا امید برگشتم به سمت خونه که تهیونگ رو دیدم .......
خماریی
حال کنید ببینید امروز ۴ پارت گذاشنم
اصلاً برای چی ازش عذر خواهی کنم میرم ازش شکایت میکنم تا یاد بگیره امانت دار باشه
ات ویو
قبل از اینکه برم دنبال کار باید برم با سوجین خداحافظی کنم شاید برام سخت باشه ولی کاریش نمیتونم بکنم به سمت فرودگاه سوجین حرکت کردم بعد از چند دقیقه رسیدم سوجین روی یکی از صندلی های فرودگاه نشسته بود دست برام تکون داد رفتم سمتش
ات:سلام
سوجین :سلام ات خوبی
بغلش کردم
ات:واقعا میخوای بری میخوای منو تنها بزاری
سوجین : میدونم سخته ولی من بیشتر از تو ناراحتم ولی کاریش نمیتونم بکنم ولی قول میدم زود برگردم و بیام پیشت
سوجین ویو
منو از همدیگرو بغل کردیم داشتیم با هم حرف میزدیم که شماره پروازمو گفتن از ات خداحافظی کردم و رفتم نمیدونم چرا دلشوره دارم شاید واقعاً نباید برم ولی مامان بابامو چیکار کنم روز بهم زنگ میزنن
ات ویو
از فرودگاه اومدم بیرون رفتم دنبال کار تا شب گشتم ولی کار پیدا نکردم نا امید برگشتم به سمت خونه که تهیونگ رو دیدم .......
خماریی
حال کنید ببینید امروز ۴ پارت گذاشنم
۱۹.۴k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.