Colored stars
part⁸
ته: که بعدش اومدم اوردمت بیرون
اسامی: ببخشید مزاحمتون شدم
هوسوک: نگفتی هیچی یادت نیست که چطور اومدی اینجا
اسامی: خواب بودم که یه کسی منو بلند کرد خوشبختانه گوشیمو گذاشتم رو ردیاب درهمون حال و بدون اینکه کسی بفهمه گذاشتم تو جیبم بعد دیدم اوردنم اینجا میشنیدم میگم که میخوان بکشتم و اعضای بدنمو بخورن که کوک اومد تو یکیشون خواست بهش حمله کنه منم با میله زدم تو سرش و بخاطر اینمه در بسته بود گفتم بره بیرون بعدش که یکیشون به بیرون نگا میکرد و کور شد خواهستن بکشتم منم با اینکه دهنم بسته بود جیغ زدم که یکی اوردم بیرون
جیمین: چه جذابی
اسامی: ممنونم کوک تو چرا اونطوری اونجا وایسادی
ته: بیا اینجا
رفت عقب تر
ته: نمیشنوی بیا اینجا
اومد رو به روم
ته: چته
کوک: تو نزاشتی هق حتی حرف بزنم هق " گریه"
رو به روش نشستم رو زانو هام
ته: ببخشید اوکی نگا دارم معذرت خواهی میکنم
کوک: خودخواه بدجنس هق " گریه "
سرمو بغل کرد
ته: لاشه من خودخواهم " خنده "
کوک: نخند خوشحال میشی از اینکه اذیتم میکنی
ته: نه خیلی کیوت شدی خب ولم کن برم با این جیمین یه چیزی بپزم بخوریم
اسامی: جونگکوکاااااااااااااااااااا
بغلش کرد
کوک: نونااااااااااااااااا
بت جیمین رفتیم تو اشپزخونه و یه چیزی سرهم کردیم و درست کردیم
جین: تست میکنم
خورد
جین: چه خوش مزست دستور پخت اینو کی داده
جیمین: هیچ کس منو تهیونگ یه چیزی سرهم کردیم درست کردیم
بردیم گذاشتیم سرمیز و خوردیم هوسوک و اسامی ضرفا رو شستن منم کوکو که خواب بود بلند کردم و بردمش گذاشتمش رو تختم و خودمم بغلش کردمو کنارش خوابیدم
صبح روز بعد
ویوی کوک
چشمامو باز کردم دیدم از روی مبل اومدم یه جای دیگه دیدم تهیونگ بغلم کرده و خوابیده منم برای اینکه بیدارش نکنم دوباره دراز کشیدم و چشمامو بستم
جین: پاشیننننننننننننننننن صبحههههه "داد"
ته: این جین باز غرغراش شروع شد
ولم کرد و رفت حموم نشستم تا ویندوزم بالا بیاد که از حموم با بالانته ی لخت اومد بیرون
ته: عه بیدار شدی
کوک: اره
لباسشو پوشید منم رفتم پایین یه شیرموز برداشتم و شروع به خوردن کردم
اسامی،: صبح بخیر
جین: سلام پرنسس کوچولو
هوسوک: ودف
یونکی: الان میخواین چیکار کنین
جین: بانو دیشب بهم گفتن صبح میخوان پنکیک درست کنن
اسامی: بله درسته
داشتم میرفتم دوباره بخوابم که یکی مانعم شد
جین: کجا
نامی: برگرد بیا بشین سرجات
خودمو ولو کردم اون وسط
یونگی: من خستم یا این
کوک: خوابم میادددددددددددددددد
ته: غرغر بسته خودتو جمع کن
صاف نشستم
جیمین: برو حموم سر حال میشی
لباسمو در اوردم
کوک: چطوری وقتی این طوریم؟
ته: من گلم تو منگلی لباستو بپوش ببرمت تو جنگل کوچولو
لباسمو پوشیدم
کوک: نمیخوام
ته:
ته: که بعدش اومدم اوردمت بیرون
اسامی: ببخشید مزاحمتون شدم
هوسوک: نگفتی هیچی یادت نیست که چطور اومدی اینجا
اسامی: خواب بودم که یه کسی منو بلند کرد خوشبختانه گوشیمو گذاشتم رو ردیاب درهمون حال و بدون اینکه کسی بفهمه گذاشتم تو جیبم بعد دیدم اوردنم اینجا میشنیدم میگم که میخوان بکشتم و اعضای بدنمو بخورن که کوک اومد تو یکیشون خواست بهش حمله کنه منم با میله زدم تو سرش و بخاطر اینمه در بسته بود گفتم بره بیرون بعدش که یکیشون به بیرون نگا میکرد و کور شد خواهستن بکشتم منم با اینکه دهنم بسته بود جیغ زدم که یکی اوردم بیرون
جیمین: چه جذابی
اسامی: ممنونم کوک تو چرا اونطوری اونجا وایسادی
ته: بیا اینجا
رفت عقب تر
ته: نمیشنوی بیا اینجا
اومد رو به روم
ته: چته
کوک: تو نزاشتی هق حتی حرف بزنم هق " گریه"
رو به روش نشستم رو زانو هام
ته: ببخشید اوکی نگا دارم معذرت خواهی میکنم
کوک: خودخواه بدجنس هق " گریه "
سرمو بغل کرد
ته: لاشه من خودخواهم " خنده "
کوک: نخند خوشحال میشی از اینکه اذیتم میکنی
ته: نه خیلی کیوت شدی خب ولم کن برم با این جیمین یه چیزی بپزم بخوریم
اسامی: جونگکوکاااااااااااااااااااا
بغلش کرد
کوک: نونااااااااااااااااا
بت جیمین رفتیم تو اشپزخونه و یه چیزی سرهم کردیم و درست کردیم
جین: تست میکنم
خورد
جین: چه خوش مزست دستور پخت اینو کی داده
جیمین: هیچ کس منو تهیونگ یه چیزی سرهم کردیم درست کردیم
بردیم گذاشتیم سرمیز و خوردیم هوسوک و اسامی ضرفا رو شستن منم کوکو که خواب بود بلند کردم و بردمش گذاشتمش رو تختم و خودمم بغلش کردمو کنارش خوابیدم
صبح روز بعد
ویوی کوک
چشمامو باز کردم دیدم از روی مبل اومدم یه جای دیگه دیدم تهیونگ بغلم کرده و خوابیده منم برای اینکه بیدارش نکنم دوباره دراز کشیدم و چشمامو بستم
جین: پاشیننننننننننننننننن صبحههههه "داد"
ته: این جین باز غرغراش شروع شد
ولم کرد و رفت حموم نشستم تا ویندوزم بالا بیاد که از حموم با بالانته ی لخت اومد بیرون
ته: عه بیدار شدی
کوک: اره
لباسشو پوشید منم رفتم پایین یه شیرموز برداشتم و شروع به خوردن کردم
اسامی،: صبح بخیر
جین: سلام پرنسس کوچولو
هوسوک: ودف
یونکی: الان میخواین چیکار کنین
جین: بانو دیشب بهم گفتن صبح میخوان پنکیک درست کنن
اسامی: بله درسته
داشتم میرفتم دوباره بخوابم که یکی مانعم شد
جین: کجا
نامی: برگرد بیا بشین سرجات
خودمو ولو کردم اون وسط
یونگی: من خستم یا این
کوک: خوابم میادددددددددددددددد
ته: غرغر بسته خودتو جمع کن
صاف نشستم
جیمین: برو حموم سر حال میشی
لباسمو در اوردم
کوک: چطوری وقتی این طوریم؟
ته: من گلم تو منگلی لباستو بپوش ببرمت تو جنگل کوچولو
لباسمو پوشیدم
کوک: نمیخوام
ته:
۴.۸k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.