فیک 《 نباید اینطوری میشد 》
فیک 《 نباید اینطوری میشد 》
P*1*
(علامت ها
ا/ت _ یونگی +)
ا/ت ویو
صبح از خواب بیدار شدم دوباره با چهره ی کیوت یونگی مواجه شدم خیلی کیوت بود عرررررر
پاشدم دست و صورتمو شستم وقتی برگشتم هنوز یونگی خواب بود رفتم پریدم روش
+اخخخخخ
_چه عجب بیدار شدی
+........
_یونگیییی
+هااااا
_چرا پا نمیشی ؟
+چون تو روم نشستی
_ ها ؟ راست میگی
از رو یونگی پاشدم که بعد چند دقیقه اونم پاشد
_بیا بریم صبحونه بخوریم
+باشه
رفتیم پایین میز صبحونه رو آماده کردم باهم خوردیم بعد از تموم شدنش یونگی پیشنهاد داد فیلم ببینیم منم قبول کردم
وسط های فیلم بود که گوشی یونگی زنگ خورد رفت تو حیاط تا جواب بده
"یونگی ویو"
وسط های فیلم بود که گوشیم زنگ خورد رفتم جواب بدم جیمین بود
+الو
جیمین:الو سلام خوبی؟
+خوبم تو چطوری
جیمین: خوبم......راستی امشب یه مهمونی دارم کل اعضا و فامیلامو دعوت کردم توهم میای؟
+اره صد درصد
جیمین :باشه پس شب منتظرتم
+خدافظ
و قطع کردم برگشتم تو خونه دیدم ا/ت هنوز داره فیلم میبینه نگاهی به ساعت انداختم ساعت ۷ بود باید ساعت ۸ اونجا باشیم سریع به ا/ت گفتم
+پاشو حاظر شو
_کجا؟
+میخوایم بریم مهمونی جیمین
+باشه
ا/ت ویو
پاشدم رفتم تواتاق مشترکمون یه لباس تقریبا باز بر داشتم و پوشیدم ( اسلاید دوم ) و یکم آرایش کردم که یونگی وارد اتاق شد و اونم یک کت و شلوار برداشت و پوشید ( اسلاید سوم )
"یونگی ویو "
کارامون تموم شد رفتیم و سوار ماشین شدیم و به سمت عمارت جیمین حرکت کردیم
وقتی رسیدیم جیمین اومد سمتمون
جمین :خوش اومدین
+_ممنون
رفتیم و روی یکی از میز ها نشتیم
"ا/ت ویو"
همینجوری نشسته بودیم که .........................
#سناریو
#اسمات
#تک_پارتی
#فیک
P*1*
(علامت ها
ا/ت _ یونگی +)
ا/ت ویو
صبح از خواب بیدار شدم دوباره با چهره ی کیوت یونگی مواجه شدم خیلی کیوت بود عرررررر
پاشدم دست و صورتمو شستم وقتی برگشتم هنوز یونگی خواب بود رفتم پریدم روش
+اخخخخخ
_چه عجب بیدار شدی
+........
_یونگیییی
+هااااا
_چرا پا نمیشی ؟
+چون تو روم نشستی
_ ها ؟ راست میگی
از رو یونگی پاشدم که بعد چند دقیقه اونم پاشد
_بیا بریم صبحونه بخوریم
+باشه
رفتیم پایین میز صبحونه رو آماده کردم باهم خوردیم بعد از تموم شدنش یونگی پیشنهاد داد فیلم ببینیم منم قبول کردم
وسط های فیلم بود که گوشی یونگی زنگ خورد رفت تو حیاط تا جواب بده
"یونگی ویو"
وسط های فیلم بود که گوشیم زنگ خورد رفتم جواب بدم جیمین بود
+الو
جیمین:الو سلام خوبی؟
+خوبم تو چطوری
جیمین: خوبم......راستی امشب یه مهمونی دارم کل اعضا و فامیلامو دعوت کردم توهم میای؟
+اره صد درصد
جیمین :باشه پس شب منتظرتم
+خدافظ
و قطع کردم برگشتم تو خونه دیدم ا/ت هنوز داره فیلم میبینه نگاهی به ساعت انداختم ساعت ۷ بود باید ساعت ۸ اونجا باشیم سریع به ا/ت گفتم
+پاشو حاظر شو
_کجا؟
+میخوایم بریم مهمونی جیمین
+باشه
ا/ت ویو
پاشدم رفتم تواتاق مشترکمون یه لباس تقریبا باز بر داشتم و پوشیدم ( اسلاید دوم ) و یکم آرایش کردم که یونگی وارد اتاق شد و اونم یک کت و شلوار برداشت و پوشید ( اسلاید سوم )
"یونگی ویو "
کارامون تموم شد رفتیم و سوار ماشین شدیم و به سمت عمارت جیمین حرکت کردیم
وقتی رسیدیم جیمین اومد سمتمون
جمین :خوش اومدین
+_ممنون
رفتیم و روی یکی از میز ها نشتیم
"ا/ت ویو"
همینجوری نشسته بودیم که .........................
#سناریو
#اسمات
#تک_پارتی
#فیک
۱۶.۷k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.