p ۷
p ۷
پرونده های جدید رو بررسی کردم و...
یهو متوجه ساعت شدم ۴:۱۰، ۴:۳۰ باید برم برای سقط بچه
سریع راه افتادم
...
...
...
؟ خب..اماده این
+ اوهوم
تا دکتر اومد کارش رو شروع کنه در به شدت به دیوار کوبیده شد
او..اون...
+ ج..جین
_ داری چه غلطی میکنی (داد)
؟ اقا لطفا مزاحم نشید (کمی بلند)
_ من پدر این بچم و اجازه ی همچین کاری رو نمیدم (کمی بلند)
دکتر رفت بیرون و در رو بست
...
_ هی سو (اروم)
+ (بغض)
اومد بغلم کرد
_ اگه یکم دیرتر میرسیدم.. (حرفش ادامه نداد)
بغضم شکست و اشکام بی اختیار ریخت رو گونم
جین همینطور بغلم کرده بود منم دستام دور گردنش گذاشتم و گریه میکردم
_ هیششش (اروم)
+ جین (اروم)
_ جانم (همه حرفاشون اروم)
+ دو..دوست دارم
_ من از همون اولشم دوست داشتم
و...
فلش بک ساعتی پیش:
ویو جین
حتما هی سو تا الان از سرکار برگشته رفتم خونشون زن عمو گفت هنوز نیومده منم رفتم تو اتاقش و برگه رو روی میز دیدم و با فکر اینکه نکنه به بچه صدمه بزنه با سرعت رفتم دنبالش
خدا رو شکر اولین بیمارستانی بود که رفتم...
پایان فلش بک:
شب:
ویو هی سو...
پرونده های جدید رو بررسی کردم و...
یهو متوجه ساعت شدم ۴:۱۰، ۴:۳۰ باید برم برای سقط بچه
سریع راه افتادم
...
...
...
؟ خب..اماده این
+ اوهوم
تا دکتر اومد کارش رو شروع کنه در به شدت به دیوار کوبیده شد
او..اون...
+ ج..جین
_ داری چه غلطی میکنی (داد)
؟ اقا لطفا مزاحم نشید (کمی بلند)
_ من پدر این بچم و اجازه ی همچین کاری رو نمیدم (کمی بلند)
دکتر رفت بیرون و در رو بست
...
_ هی سو (اروم)
+ (بغض)
اومد بغلم کرد
_ اگه یکم دیرتر میرسیدم.. (حرفش ادامه نداد)
بغضم شکست و اشکام بی اختیار ریخت رو گونم
جین همینطور بغلم کرده بود منم دستام دور گردنش گذاشتم و گریه میکردم
_ هیششش (اروم)
+ جین (اروم)
_ جانم (همه حرفاشون اروم)
+ دو..دوست دارم
_ من از همون اولشم دوست داشتم
و...
فلش بک ساعتی پیش:
ویو جین
حتما هی سو تا الان از سرکار برگشته رفتم خونشون زن عمو گفت هنوز نیومده منم رفتم تو اتاقش و برگه رو روی میز دیدم و با فکر اینکه نکنه به بچه صدمه بزنه با سرعت رفتم دنبالش
خدا رو شکر اولین بیمارستانی بود که رفتم...
پایان فلش بک:
شب:
ویو هی سو...
۱۵۰
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.