۶
خوناشام جذاب من ⁶
داشتم به سمت خونه حرکت می کردم که دیدم یکی دارم دنبالم میکنه دوییدم و سریع در خونه رو باز کردم رفتم داخل خونه که دیدم مامان و بابام دارن باهم دعوا میکنن منو که دیدن ساکت شدن و مامانم اومد منو برد سمت اتاق شکنجه که عصبانیت شو رو من خالی کنه منم چون عادت کرده بودم دیگه برام دردی نداشت البته دیگه حسش نمی کردم انقدرد منو زد که کل بدنم خونی شده بود رفتم با اینکه میدونستم درد داره
زیر دوش و خودمو شستم
اومد و چون هیچ باندی نداشتم
همینجوری با درد رفتم رو تخت خراب و قدیم خودم که بهم یه پیامک اومد
رفتم پیامو باز کردم
هانا بود
هانا میای بریم بار فردا
ات نه
هانا بیا خودمون دوتایی میریم
ات نه نمیشه
هانا بیا دیگه کم مست میکنیم
ات باشه
بعدش گوشیمو گذاشتم کنار که خوابم برد
فلش بک به فردا
کامنت ۱۰
داشتم به سمت خونه حرکت می کردم که دیدم یکی دارم دنبالم میکنه دوییدم و سریع در خونه رو باز کردم رفتم داخل خونه که دیدم مامان و بابام دارن باهم دعوا میکنن منو که دیدن ساکت شدن و مامانم اومد منو برد سمت اتاق شکنجه که عصبانیت شو رو من خالی کنه منم چون عادت کرده بودم دیگه برام دردی نداشت البته دیگه حسش نمی کردم انقدرد منو زد که کل بدنم خونی شده بود رفتم با اینکه میدونستم درد داره
زیر دوش و خودمو شستم
اومد و چون هیچ باندی نداشتم
همینجوری با درد رفتم رو تخت خراب و قدیم خودم که بهم یه پیامک اومد
رفتم پیامو باز کردم
هانا بود
هانا میای بریم بار فردا
ات نه
هانا بیا خودمون دوتایی میریم
ات نه نمیشه
هانا بیا دیگه کم مست میکنیم
ات باشه
بعدش گوشیمو گذاشتم کنار که خوابم برد
فلش بک به فردا
کامنت ۱۰
۱۰.۹k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.