پارت ۶
پارت ۶
لیلا: سلام دخترم بفرمایید تو
محمد: سلام مامان جون
لیلا: خوش حال شدم که تو عروس برداشتی اومدی اینجا بفرمایید تو پسرم
محمد: زهرا جان کجاست
رها: حتما تو اتاقش «دیدم رها رفت تو اتاق زهرا»
لیلا:بیا اینجا برو میوه بخر بیار
محمد: چرا مامان
لیلا: واسه چی عروسمو آوردی اینجا
محمد: مهمون اومده دیگه
لیلا: حالا برو میوه بخر بیار
محمد:عصبانی میشد
لیلا: از دست چی
محمد: رها خانوم
لیلا: چرا
محمد:چون رها آخه عین بچه حرف بزن
لیلا: چی شد عزیزم
محمد: دیروز با بهار رفته بودم رستوران و پارک حالا هم با من قهر کرد
لیلا«با عصبانیت»: حق داره جق داره دیونه
محمد: آروم باش آروم باش
لیلا: چطور آروم باشم بدون اجازه من این کاررو کردی بدون این کار رو کردی
محمد:مامان جون ببخشید دیگه
لیلا: چرا رفتی چرا رفتی
~در اتاق زهرا ~
زهرا: زن داداش خوشحالم شدم اومدی
رها: ممنون عزیزم
زهرا: زن داداش میشه ریاضیمون یاد بدی
رها: بله یاد میدم
~درپذیرایی~
لیلا: سلام دخترم بفرمایید تو
محمد: سلام مامان جون
لیلا: خوش حال شدم که تو عروس برداشتی اومدی اینجا بفرمایید تو پسرم
محمد: زهرا جان کجاست
رها: حتما تو اتاقش «دیدم رها رفت تو اتاق زهرا»
لیلا:بیا اینجا برو میوه بخر بیار
محمد: چرا مامان
لیلا: واسه چی عروسمو آوردی اینجا
محمد: مهمون اومده دیگه
لیلا: حالا برو میوه بخر بیار
محمد:عصبانی میشد
لیلا: از دست چی
محمد: رها خانوم
لیلا: چرا
محمد:چون رها آخه عین بچه حرف بزن
لیلا: چی شد عزیزم
محمد: دیروز با بهار رفته بودم رستوران و پارک حالا هم با من قهر کرد
لیلا«با عصبانیت»: حق داره جق داره دیونه
محمد: آروم باش آروم باش
لیلا: چطور آروم باشم بدون اجازه من این کاررو کردی بدون این کار رو کردی
محمد:مامان جون ببخشید دیگه
لیلا: چرا رفتی چرا رفتی
~در اتاق زهرا ~
زهرا: زن داداش خوشحالم شدم اومدی
رها: ممنون عزیزم
زهرا: زن داداش میشه ریاضیمون یاد بدی
رها: بله یاد میدم
~درپذیرایی~
۵.۵k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.