تک پارتی (دوست پسر قلبیت خیلی بهت میچسبه )
#فلیکس
#استری_کیدز
صدای آهنگ و بوی الکل تمام فضای خونه رو گرفته بود، دستات رو دور بازوی فلیکس پیچیده بودی و داشتی از بین جمعیت دنبال دوستات میگشتی.
_ آه....فکر نمیکردم اینقدر شلوغ باشه
چیزی نگفتی و همچنان با دقت دور بر رو نگاه میکردی که :
سورا : هی....ا.ت.....
با دیدن سورا لبخندی زدی و بازوی فلیکس رو ول کردی و به سمتش رفتی و توی بغلت گرفتیش
+ وای دختر...دلم برات یک ذره شده بود
سورا : منم همینطور
فلیکس بعد از اینکه دید تو دوستت در حال حرف زدن هستی چیزی نگفت و به سمتی رفت و روی صندلی نشست.
.
چند ساعتی گذشته بود و تو همچنان مشغول حرف زدن با دوستات بودی که حس دلدردی کردی و به سمت دست شویی رفتی ،مشغول شستن صورتت بودی که با حلقه شدن دست کسی دور کمرت ،با فکر اینکه ممکنه فلیکس باشه لبخندی زدی و روتو به سمت عقب برگردوندی اما با دیدن کسی که فکرش رو نمیکردی ، لبخندت محو شد
یونجون : هوم....عزیزم...
میخواستی خودت رو کنار بکشی که محکم تر دستاش رو دورت حلقه کرد و به خودش فشارت داد
+ و...ولم کن....
چشماش خمار بود و با لحن شل و ولی حرف میزد انگار بدجوری مست کرده بود و این بیشتر تورو میترسوند
سرش رو به سمت گردنت برد و نفس های داغش رو توش خالی کرد
یونجون : نمیدونی تا چه حد دلم برات تنگه شده بود....بیب..
+ و...ولم کن
مدام تکون میخوردی اما بیخیالش نمیشد.
.
فلیکس نگاهش به اطراف انداخت، هیچ خبری ازت نبود و این بیشتر نگرانش میکرد. از جاش بلند شد و به سمت دوستات رفت
_ ببخشید ولی....میشه بگید ا.ت..کجا رفته ؟
مینجی : اون؟....خوب راستش گفت میرم سرویس بهداشتی
فلیکس آروم سرش رو تکون داد و به سمت سالن خلوتی که به سرویس بهداشتی خطم میشد ، رفت
.
وقتی به در رسید تقه ای به در زد و وارد شد اما با دیدن تو که توسط مردی به دیوار چسبیده بودی و اون داشت گردنت رو میبوسید ، شوکه شد.
با شدت به سمتتون اومد و از پشت لباس مرد رو گرفت و پرتش کرد روی زمین.
ترسیده بودی و فقط نفس نفس میزدی که فلیکس به سمت مرد رفت و تا میخورد توی صورتش مشت خالی کرد
_ عوضییییی.....به چه جرعتیییی به اموال من نزدیک میشی
به سمت فلیکس رفتی و آروم بازوش رو گرفتی تا بلکه بتونی مانعش بشی ولی فایده ای نداشت و اون مدام به مشت زدن ادامه میداد.
.
بلاخره بعد از چند دقیقه بخاطر اصرار های تو ولش کرد و سریع دستت رو گرفت و از مهمونی خارجت کرد و......
#استری_کیدز
صدای آهنگ و بوی الکل تمام فضای خونه رو گرفته بود، دستات رو دور بازوی فلیکس پیچیده بودی و داشتی از بین جمعیت دنبال دوستات میگشتی.
_ آه....فکر نمیکردم اینقدر شلوغ باشه
چیزی نگفتی و همچنان با دقت دور بر رو نگاه میکردی که :
سورا : هی....ا.ت.....
با دیدن سورا لبخندی زدی و بازوی فلیکس رو ول کردی و به سمتش رفتی و توی بغلت گرفتیش
+ وای دختر...دلم برات یک ذره شده بود
سورا : منم همینطور
فلیکس بعد از اینکه دید تو دوستت در حال حرف زدن هستی چیزی نگفت و به سمتی رفت و روی صندلی نشست.
.
چند ساعتی گذشته بود و تو همچنان مشغول حرف زدن با دوستات بودی که حس دلدردی کردی و به سمت دست شویی رفتی ،مشغول شستن صورتت بودی که با حلقه شدن دست کسی دور کمرت ،با فکر اینکه ممکنه فلیکس باشه لبخندی زدی و روتو به سمت عقب برگردوندی اما با دیدن کسی که فکرش رو نمیکردی ، لبخندت محو شد
یونجون : هوم....عزیزم...
میخواستی خودت رو کنار بکشی که محکم تر دستاش رو دورت حلقه کرد و به خودش فشارت داد
+ و...ولم کن....
چشماش خمار بود و با لحن شل و ولی حرف میزد انگار بدجوری مست کرده بود و این بیشتر تورو میترسوند
سرش رو به سمت گردنت برد و نفس های داغش رو توش خالی کرد
یونجون : نمیدونی تا چه حد دلم برات تنگه شده بود....بیب..
+ و...ولم کن
مدام تکون میخوردی اما بیخیالش نمیشد.
.
فلیکس نگاهش به اطراف انداخت، هیچ خبری ازت نبود و این بیشتر نگرانش میکرد. از جاش بلند شد و به سمت دوستات رفت
_ ببخشید ولی....میشه بگید ا.ت..کجا رفته ؟
مینجی : اون؟....خوب راستش گفت میرم سرویس بهداشتی
فلیکس آروم سرش رو تکون داد و به سمت سالن خلوتی که به سرویس بهداشتی خطم میشد ، رفت
.
وقتی به در رسید تقه ای به در زد و وارد شد اما با دیدن تو که توسط مردی به دیوار چسبیده بودی و اون داشت گردنت رو میبوسید ، شوکه شد.
با شدت به سمتتون اومد و از پشت لباس مرد رو گرفت و پرتش کرد روی زمین.
ترسیده بودی و فقط نفس نفس میزدی که فلیکس به سمت مرد رفت و تا میخورد توی صورتش مشت خالی کرد
_ عوضییییی.....به چه جرعتیییی به اموال من نزدیک میشی
به سمت فلیکس رفتی و آروم بازوش رو گرفتی تا بلکه بتونی مانعش بشی ولی فایده ای نداشت و اون مدام به مشت زدن ادامه میداد.
.
بلاخره بعد از چند دقیقه بخاطر اصرار های تو ولش کرد و سریع دستت رو گرفت و از مهمونی خارجت کرد و......
۲۷.۹k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.