🖇فراز و نشیب 🖇
V... RHS:
ارسلان: دیانا دارم راستشو میگم
دیانا: خیلی هوس بازی و لاشی
ارسلان: خفه شووووو ( با داد)
دیانا: کل چهار ستون اتاق لرزید و بغضم ترکید و نشستم و تکیه دادم به دیوار.. و گریه کردم
ارسلان: بسه پاشو بریم بیرون
دیانا: هق هق کردنم اوج میگرفت
ارسلان: دیانا پاشو
دیانا: ول ....ولم....ک...ن [ با هق هق ]
ارسلان: شونه هاشو گرفتم و بلندش کردم .. دستاشو پس زدم و موهاش دادم بغل
دیانا: ولم کن
ارسلان: میدونم نباید سرت داد میزدم
دیانا: ولم کن میخوام برم
ارسلان: با این صورت گریون ؟
دیانا: به تو ربطی نداره.. بهت گفتم که ما الان نامحرمیم قرار شد بعد دو ماه طلاق بگیریم
ارسلان: بس کن دیانا کم چرت بگو
دیانا: الان میخوام برم خونه
ارسلان: چشات ببند.... از زیر زانوش گرفتم و بغلش کردم و از اتاق خارج شدم و رفتم پایین
الهه: ارسلان چیزی شده
ارسلان: مامان ما میریم دیگه دیانا یکم نا خوش احواله
الهه: باشه به سلامت
ارسلان: دیانا رو گذاشتم تو ماشین و خودمم نشستم و رفتم سمت خونه
@@@@@@@@@@@@@@@@@
ارسلان: دیانا پیاده شو رسیدیم
دیانا: سرم درد میکنه وایی
ارسلان: پیاده شو دیگه
دیانا: از ماشین پیاده شدم و جلو در منتظر ارسلان موندم
ارسلان: ماشینو پارک کردم و با دیانا رفتیم نو
دیانا: ارسلان مسکن داری
ارسلان: کابینت بغلی هس
دیانا: مرسی.... رفتم و برداشتم و خوردم
ارسلان: خوبی ؟
دیانا: آره فقط سرم درد میکنه
ارسلان: دیانا دارم راستشو میگم
دیانا: خیلی هوس بازی و لاشی
ارسلان: خفه شووووو ( با داد)
دیانا: کل چهار ستون اتاق لرزید و بغضم ترکید و نشستم و تکیه دادم به دیوار.. و گریه کردم
ارسلان: بسه پاشو بریم بیرون
دیانا: هق هق کردنم اوج میگرفت
ارسلان: دیانا پاشو
دیانا: ول ....ولم....ک...ن [ با هق هق ]
ارسلان: شونه هاشو گرفتم و بلندش کردم .. دستاشو پس زدم و موهاش دادم بغل
دیانا: ولم کن
ارسلان: میدونم نباید سرت داد میزدم
دیانا: ولم کن میخوام برم
ارسلان: با این صورت گریون ؟
دیانا: به تو ربطی نداره.. بهت گفتم که ما الان نامحرمیم قرار شد بعد دو ماه طلاق بگیریم
ارسلان: بس کن دیانا کم چرت بگو
دیانا: الان میخوام برم خونه
ارسلان: چشات ببند.... از زیر زانوش گرفتم و بغلش کردم و از اتاق خارج شدم و رفتم پایین
الهه: ارسلان چیزی شده
ارسلان: مامان ما میریم دیگه دیانا یکم نا خوش احواله
الهه: باشه به سلامت
ارسلان: دیانا رو گذاشتم تو ماشین و خودمم نشستم و رفتم سمت خونه
@@@@@@@@@@@@@@@@@
ارسلان: دیانا پیاده شو رسیدیم
دیانا: سرم درد میکنه وایی
ارسلان: پیاده شو دیگه
دیانا: از ماشین پیاده شدم و جلو در منتظر ارسلان موندم
ارسلان: ماشینو پارک کردم و با دیانا رفتیم نو
دیانا: ارسلان مسکن داری
ارسلان: کابینت بغلی هس
دیانا: مرسی.... رفتم و برداشتم و خوردم
ارسلان: خوبی ؟
دیانا: آره فقط سرم درد میکنه
۲۶.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.