شادی پارت 9
یونا ویو
راه افتادیم سمت خیابون که ببینیم چه خبره خیلی باحال بود همه چی واقعا فکر نمیکردم خیابون تهران انقدر خوشگل باشه همینجوری داشتیم قدم میزدیم که تهیونگ گفت
تهیونگ : چطوره بریم ی چیزی بخوریم ؟
یونا : هوممم موافقم
سوجین : وای آره بریم معدم دیگه داره سوراخ میشه از گرسنگی
سوهو : خب چی بخوریم ؟
تهیونگ : چطوره اول بریم ی کافی شاپ ی چیزی بخوریم بعد بیایم خرید کنیم ؟
بچه ها : عاره بریم
رفتیم ی کافی شاپ خیلی شیک مثل اینکه صاحبش تهیونگو میشناخت چون خیلی با هم گرم گرفته بودن و حرف میزدن . بعد از اینکه سفارش هامونو دادیم تهیونگ اومد نشست
تهیونگ : بچه ها اگه بازم چیزی خواستین سفارش بدین همه مهمون من
یونا : تهیونگ ورشکست میشیا الان همه تا حد مرگ میخورن
ی خنده ریز •تهیونگ : نگران نباش بچه
راه افتادیم سمت خیابون که ببینیم چه خبره خیلی باحال بود همه چی واقعا فکر نمیکردم خیابون تهران انقدر خوشگل باشه همینجوری داشتیم قدم میزدیم که تهیونگ گفت
تهیونگ : چطوره بریم ی چیزی بخوریم ؟
یونا : هوممم موافقم
سوجین : وای آره بریم معدم دیگه داره سوراخ میشه از گرسنگی
سوهو : خب چی بخوریم ؟
تهیونگ : چطوره اول بریم ی کافی شاپ ی چیزی بخوریم بعد بیایم خرید کنیم ؟
بچه ها : عاره بریم
رفتیم ی کافی شاپ خیلی شیک مثل اینکه صاحبش تهیونگو میشناخت چون خیلی با هم گرم گرفته بودن و حرف میزدن . بعد از اینکه سفارش هامونو دادیم تهیونگ اومد نشست
تهیونگ : بچه ها اگه بازم چیزی خواستین سفارش بدین همه مهمون من
یونا : تهیونگ ورشکست میشیا الان همه تا حد مرگ میخورن
ی خنده ریز •تهیونگ : نگران نباش بچه
۲.۳k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.