پارت ۱۲ فیک تهکوک
مرسی که میخونی شرایط پارت بعدی رو آخر فیک گذاشتم
ویو کوک
هی به تهیونگ میگفتم که کایل اومد باید بره تو اتاق و اون قبول نمیکرد
_ته به حرف ددیت گوش بده
+نخیر کوک تو به حرف بیبیت گوش بده من نمیرم تو اتاق کنارت میشینم که چپ نگات کرد راست بزنمش
_ولی ته تو خیلی جذاب و تو دل برویی نمیخوام که تورو بخواد... ته آخرش کاری میکنی که بخاطرت خونشو حلال کنم.......
دینگ[صدای زنگ خونه]
/جونگ کوک درو باز کن،کایله،الان لباسم و تنم میکنم و میام
رفتم درو باز کردم که با ی مرد تقریبا ۳۵ ساله مواجه شدم که چند تا هم به اصطلاح بادیگارد کنارش بودن
اومد تو خونه و نشست رو مبل.....سو وون اومد بیرون.
/سلام خیلی خوش اومدین ...معرفی میکنم جونگ کوک ایشون کایل و کایل ایشون هم جئون جونگ کوک هستن
[علامت کایل $]
$بشین[رو به سو وون]
چقدر خودشو میگیره عنتر..........
*********************[یکم راجب کار چرت و پرت گفتن و آخرای معامله بود ]
$سو وون این پسر رو بهم معرفی نکردین
/عااااا....ایشون
_لازم نیست باهم آشنا بشید !
$چرا؟
_چون من میگم
$من کاریو که بخوام انجام میدم و از کسی دستور نمیگیرم
و دستشو سمت ته دراز کرد و
$بیا باهم آشنا بشیم من دو بو گیومم و از آشنایی باهات خوشوقتم و شما؟
ته دستش رو گرفت و
+ کیم تهیونگم و منم همینطور!
هه کیم تهیونگ دارم براتتتتتت!
$چه پوست نرم و سفیدی داری....چند سالته؟
و اونور ته نشست شروع کرد به نوازش کردن دستش
+۲۳سالمه
$آها
*********[۵ مین بعد]
_خیلی خب ما دیگه میریم
$ما؟منظورت کیه؟
_من و دوست پسرم !....... بیبی بلند شو بریم
+همممم......فعلا!.
و از آپارتمان سو وون زدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
ویو ته
سوار ماشین شدیم...قیافه ی کوک خیلی عصبی بود رگ گردنش اومده بود بالا و خیلی سریع می روند
+جونگ کوک آروم تر برو.
سرعتش رو بیشتر کرد.
+هی جونگ کوک با توام یواش تر برو!
پاشو گذاشت رو گاز و تخته گاز کرد
+جونگ کوک صدامو نمی شنوی میگم آروم تر برو با این سرعتی که تو داری هردومون رو میفرستی اون دنیا
_مگه تو شنیدی که من چی گفتم هااااااا شنیدی بهت گفتم برو تو اتاق گفتی نمیرم گفتم بهش نمی چسبی و محل نمیدی ولی گوش ندادی و اجازه دادی لمست کنه حالا هم به ساز من می رقصی فهمیدی![خیلی عصبی و یکم داد]
+جونگ کوک چیکار میکنی الان تصادف میکنم......جونگ کوک ......یااااااااا .......ترمز کنننننننن......[جییییییییییییغغغغغغغغ]
چشمام و بستم و********
وقتی چشمام و باز کردم کنار خیابون ترمز کرده بود
+معلوم هست داری چیکار میکنی نزدیک بود تصادف کنیم!
_ببخشید....دست خودم نبود ..... فقط خیلی عصبی شدم
+اگه تصادف میکردیم چی هااا؟
_من هیچوقت با جون تو بازی نمیکنم
+جون من واسم مهم نیست با جون خودت بازی نکن ....لطفا....!
_متاسفم
سرش رو از شرم انداخته بود پایین.....بلند شدم و بوسه ی سطحی روی لباش گذاشتم
+خودتو ناراحت نکن بریم خونه :]
_باشه :)
[فلش بک تو خونه]
ویو کوک
لباسامونو عوض کردیم و رفتم تو آشپزخونه که آب بخورم که ته از پشت چسبید بهم
+ددی من گشنمه
_آخخخخ ببخشید بیبی بویم چی میخوری ؟
انگشت اشارش رو گذاشت رو لبام و
+اینو
_کی به تو مخ زدن یاد داده ؟ الان داری مخمو میزنی؟
+مختو که قبلا زدم !
_درسته پس الان داری رو ی عضو دیگه کار میکنی!
+یاااااا......خب میشه غذا مو بدی؟
_تو تخت بهت میدم![#منحرف _نباشیم]
رفتیم تو اتاق و تو تخت خوابیدم
_چرا نمیخوابی؟
+الان میخوابم
و اومد روم دراز کشید
+من هنوز منتظر غذامم
_خیلی خب باشه بیا
و لباش رو چسبوند روی لبام و محکم و سنگین مک میزد
[۱۰ مین بعد]
ازش جدا شدم
+یاااا من هنوز سیر نشدم هنوز گشنمه
و خودشو دنبال لبام کشید بالا
_الان بخواب فردا واسه صبحونه بخور
+ولی من الان میخوام
بلند شد و روی شکمم نشست
+گفتم هنوز گشنمه
_منم گفتم بخواب اونم باشه واسه فردا
+اینجوریه نه
ی دفعه حمله کرد سمت گردنم و گردنم رو به دندون گرفت و
_یاااا چیکار میکنی گاز نگیر ....آخخخخخ
+همینه که هست
و.....................[#منحرف_باشیم]
شرایط پارت بعد
۲۵ لایک و ۲۵کامنت
فالو فراموش نشه ☺️
ویو کوک
هی به تهیونگ میگفتم که کایل اومد باید بره تو اتاق و اون قبول نمیکرد
_ته به حرف ددیت گوش بده
+نخیر کوک تو به حرف بیبیت گوش بده من نمیرم تو اتاق کنارت میشینم که چپ نگات کرد راست بزنمش
_ولی ته تو خیلی جذاب و تو دل برویی نمیخوام که تورو بخواد... ته آخرش کاری میکنی که بخاطرت خونشو حلال کنم.......
دینگ[صدای زنگ خونه]
/جونگ کوک درو باز کن،کایله،الان لباسم و تنم میکنم و میام
رفتم درو باز کردم که با ی مرد تقریبا ۳۵ ساله مواجه شدم که چند تا هم به اصطلاح بادیگارد کنارش بودن
اومد تو خونه و نشست رو مبل.....سو وون اومد بیرون.
/سلام خیلی خوش اومدین ...معرفی میکنم جونگ کوک ایشون کایل و کایل ایشون هم جئون جونگ کوک هستن
[علامت کایل $]
$بشین[رو به سو وون]
چقدر خودشو میگیره عنتر..........
*********************[یکم راجب کار چرت و پرت گفتن و آخرای معامله بود ]
$سو وون این پسر رو بهم معرفی نکردین
/عااااا....ایشون
_لازم نیست باهم آشنا بشید !
$چرا؟
_چون من میگم
$من کاریو که بخوام انجام میدم و از کسی دستور نمیگیرم
و دستشو سمت ته دراز کرد و
$بیا باهم آشنا بشیم من دو بو گیومم و از آشنایی باهات خوشوقتم و شما؟
ته دستش رو گرفت و
+ کیم تهیونگم و منم همینطور!
هه کیم تهیونگ دارم براتتتتتت!
$چه پوست نرم و سفیدی داری....چند سالته؟
و اونور ته نشست شروع کرد به نوازش کردن دستش
+۲۳سالمه
$آها
*********[۵ مین بعد]
_خیلی خب ما دیگه میریم
$ما؟منظورت کیه؟
_من و دوست پسرم !....... بیبی بلند شو بریم
+همممم......فعلا!.
و از آپارتمان سو وون زدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
ویو ته
سوار ماشین شدیم...قیافه ی کوک خیلی عصبی بود رگ گردنش اومده بود بالا و خیلی سریع می روند
+جونگ کوک آروم تر برو.
سرعتش رو بیشتر کرد.
+هی جونگ کوک با توام یواش تر برو!
پاشو گذاشت رو گاز و تخته گاز کرد
+جونگ کوک صدامو نمی شنوی میگم آروم تر برو با این سرعتی که تو داری هردومون رو میفرستی اون دنیا
_مگه تو شنیدی که من چی گفتم هااااااا شنیدی بهت گفتم برو تو اتاق گفتی نمیرم گفتم بهش نمی چسبی و محل نمیدی ولی گوش ندادی و اجازه دادی لمست کنه حالا هم به ساز من می رقصی فهمیدی![خیلی عصبی و یکم داد]
+جونگ کوک چیکار میکنی الان تصادف میکنم......جونگ کوک ......یااااااااا .......ترمز کنننننننن......[جییییییییییییغغغغغغغغ]
چشمام و بستم و********
وقتی چشمام و باز کردم کنار خیابون ترمز کرده بود
+معلوم هست داری چیکار میکنی نزدیک بود تصادف کنیم!
_ببخشید....دست خودم نبود ..... فقط خیلی عصبی شدم
+اگه تصادف میکردیم چی هااا؟
_من هیچوقت با جون تو بازی نمیکنم
+جون من واسم مهم نیست با جون خودت بازی نکن ....لطفا....!
_متاسفم
سرش رو از شرم انداخته بود پایین.....بلند شدم و بوسه ی سطحی روی لباش گذاشتم
+خودتو ناراحت نکن بریم خونه :]
_باشه :)
[فلش بک تو خونه]
ویو کوک
لباسامونو عوض کردیم و رفتم تو آشپزخونه که آب بخورم که ته از پشت چسبید بهم
+ددی من گشنمه
_آخخخخ ببخشید بیبی بویم چی میخوری ؟
انگشت اشارش رو گذاشت رو لبام و
+اینو
_کی به تو مخ زدن یاد داده ؟ الان داری مخمو میزنی؟
+مختو که قبلا زدم !
_درسته پس الان داری رو ی عضو دیگه کار میکنی!
+یاااااا......خب میشه غذا مو بدی؟
_تو تخت بهت میدم![#منحرف _نباشیم]
رفتیم تو اتاق و تو تخت خوابیدم
_چرا نمیخوابی؟
+الان میخوابم
و اومد روم دراز کشید
+من هنوز منتظر غذامم
_خیلی خب باشه بیا
و لباش رو چسبوند روی لبام و محکم و سنگین مک میزد
[۱۰ مین بعد]
ازش جدا شدم
+یاااا من هنوز سیر نشدم هنوز گشنمه
و خودشو دنبال لبام کشید بالا
_الان بخواب فردا واسه صبحونه بخور
+ولی من الان میخوام
بلند شد و روی شکمم نشست
+گفتم هنوز گشنمه
_منم گفتم بخواب اونم باشه واسه فردا
+اینجوریه نه
ی دفعه حمله کرد سمت گردنم و گردنم رو به دندون گرفت و
_یاااا چیکار میکنی گاز نگیر ....آخخخخخ
+همینه که هست
و.....................[#منحرف_باشیم]
شرایط پارت بعد
۲۵ لایک و ۲۵کامنت
فالو فراموش نشه ☺️
۱۷.۴k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.