پارت 17
وسط راه بودیم که ته گفت
ته : دختر خوبی بود تازه دوست کینیا و میا ام بو (همه ی اعضا از همهچیز خبر دارن)
کوک :اره خوب بود
ته : ازش خوشت نیومد ( با تعجب )
کوک : مگه قرار بود خوشم بیاد
ته : نه همین طوری گفتم
کوک: اها
هیونجین
بعد کلی کل کل سوانا رو راضی کردم بریم بیرون این دختر خیلی تنبلع همش یجا نشسته و تو گوشیه اما بالاخره موفق شدم راضیش کنم فک کنم خیلی باید دوسش داشته باشم که تا الان پیششم اخه خیلی خوشگلو کیوته
هیون : اماده شدی ؟
سوانا : وایسا الان تموم میشه
اومد از پله ها پایین wow انگار یه فرشته مقابلم بود
سوانا: بریم
هیون : باشع ، امم میگم خیلی خوشگل شدی میشه از لبات به بوسه بچینم ؟
سوانا: خببب باید ...
سوانا
داشتم حرف میزدم که یهو لباشو روی لبام حس کردم
لباش خیلی نرم بود بعد چند ثانیه منم همراهی کردم بعد اینکه ازم خدا شد محکم بغلم کرد ، تو بغلش احساس ارامش میکردم .....
ببخشید دیر گذاشتم حالم خوب نبود عمل جراحی کردم
ته : دختر خوبی بود تازه دوست کینیا و میا ام بو (همه ی اعضا از همهچیز خبر دارن)
کوک :اره خوب بود
ته : ازش خوشت نیومد ( با تعجب )
کوک : مگه قرار بود خوشم بیاد
ته : نه همین طوری گفتم
کوک: اها
هیونجین
بعد کلی کل کل سوانا رو راضی کردم بریم بیرون این دختر خیلی تنبلع همش یجا نشسته و تو گوشیه اما بالاخره موفق شدم راضیش کنم فک کنم خیلی باید دوسش داشته باشم که تا الان پیششم اخه خیلی خوشگلو کیوته
هیون : اماده شدی ؟
سوانا : وایسا الان تموم میشه
اومد از پله ها پایین wow انگار یه فرشته مقابلم بود
سوانا: بریم
هیون : باشع ، امم میگم خیلی خوشگل شدی میشه از لبات به بوسه بچینم ؟
سوانا: خببب باید ...
سوانا
داشتم حرف میزدم که یهو لباشو روی لبام حس کردم
لباش خیلی نرم بود بعد چند ثانیه منم همراهی کردم بعد اینکه ازم خدا شد محکم بغلم کرد ، تو بغلش احساس ارامش میکردم .....
ببخشید دیر گذاشتم حالم خوب نبود عمل جراحی کردم
۸.۰k
۱۰ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.