My amazing moon🌙🐾💕 p27
جونگکوک " امروز بعد از دوهفته برمیگشتم و قرار بود نتیجه رو توی تالار بزرگ به تمامی وزرا بگم ، دلم میخواست هرطور شده امپراتور خوبی برای کشورم باشم مثل پدرم....
لونا" از طریق ندیمه ها فهمیدم که امپراتور به تالار بزرگ میرن تا نتیجه اصلی رو بهشون بدند و بعدشم احتمال میرن دیدن ملکه و ملکه مادر خب پس توی این زمان منم فرصت دارم برم کتابخونه قصر یا اداره دادگستری تا پرونده های مربوط به خیانت چند سال پیش یا قتل امپراتور رو بخونم و تحقیق کنم...
لونا" سویی! آماده شو میخوایم بریم اداره دادگستری!
سویی" چی.؟؟؟!!! اداره دادگستری؟! بانو من شما که میدونین اونا به خونتون تشنه هستن و مثل روباه دوروعن!
لونا" اما بالاخره باید از یه جایی شروع کنم دیگه...بدو بریم بهونه نیار!
___________________________________
لونا" چی داری میگی؟ ! من به عنوان ملکه جوان این سرزمین و همسر پادشاه میتونم برم داخل و پرونده ها رو نگاهی بندازم!
یکی ع نگهبانا" بانوی من متاسفم این یه دستوره!
لونا" دستور چی؟!
حرفش با صدای افسرچا ، رئیس اداره دادگستری ناتمام موند...
چا" چخبره اینجا....؟....عا بانوی من ...مشکلی پیش اومده؟
لونا" افسرچا...من میخوام به عنوان ملکه و همسر عالیجناب نگاهی به پرونده های بزرگ و کوچیک بندازم و اینکه مانع من میشید به ضررتون تموم میشه....
چا" متاسفم بانوی من اما تمامی پرونده های سری که داخل این بخش نگه داری میشند رو فقط امپراتور میتونند بخونند!
لونا" کی همچین دستوری داده؟! ملکه مادر!؟ من....
حرف لونا با صدای کسی متوقف شد...
کوک" این دستوره منه بانو پارک !....
جونگکوک" بعد از اتمام جلسه تمامی وزرا با خوشحال رفتند . اول تصمیم داشتم به اقامتگاه مادر برم اما یاد این افتادم که حتی شب تاج گذاری هم به پیش لونا نرفتم پس تصمیم گرفتم اول برم اقامتگاه اون...
وقتی رسیدم ۲ تا ندیمه و ۲ تا نگهبان های محافظ اونجا بودند...اونا وقتی انجام وظیفه میکردند که مراقب اقامتگاه باشند زمانی که فرد اقامتگاه رو ترک کرده...
کوک" ملکه کجا هستند؟!
ندیمه" عا..عالیجناب گفتند به هیچ کسی نگیم!
لیان" احمق میخوای سرت رو از دست بدی!؟ بگو ملکه کجاست!
ندیمه" راستش ایشون به اداره دادگستری رفتند....
شرط ۱۰۰ کامنت🗿🤌
لونا" از طریق ندیمه ها فهمیدم که امپراتور به تالار بزرگ میرن تا نتیجه اصلی رو بهشون بدند و بعدشم احتمال میرن دیدن ملکه و ملکه مادر خب پس توی این زمان منم فرصت دارم برم کتابخونه قصر یا اداره دادگستری تا پرونده های مربوط به خیانت چند سال پیش یا قتل امپراتور رو بخونم و تحقیق کنم...
لونا" سویی! آماده شو میخوایم بریم اداره دادگستری!
سویی" چی.؟؟؟!!! اداره دادگستری؟! بانو من شما که میدونین اونا به خونتون تشنه هستن و مثل روباه دوروعن!
لونا" اما بالاخره باید از یه جایی شروع کنم دیگه...بدو بریم بهونه نیار!
___________________________________
لونا" چی داری میگی؟ ! من به عنوان ملکه جوان این سرزمین و همسر پادشاه میتونم برم داخل و پرونده ها رو نگاهی بندازم!
یکی ع نگهبانا" بانوی من متاسفم این یه دستوره!
لونا" دستور چی؟!
حرفش با صدای افسرچا ، رئیس اداره دادگستری ناتمام موند...
چا" چخبره اینجا....؟....عا بانوی من ...مشکلی پیش اومده؟
لونا" افسرچا...من میخوام به عنوان ملکه و همسر عالیجناب نگاهی به پرونده های بزرگ و کوچیک بندازم و اینکه مانع من میشید به ضررتون تموم میشه....
چا" متاسفم بانوی من اما تمامی پرونده های سری که داخل این بخش نگه داری میشند رو فقط امپراتور میتونند بخونند!
لونا" کی همچین دستوری داده؟! ملکه مادر!؟ من....
حرف لونا با صدای کسی متوقف شد...
کوک" این دستوره منه بانو پارک !....
جونگکوک" بعد از اتمام جلسه تمامی وزرا با خوشحال رفتند . اول تصمیم داشتم به اقامتگاه مادر برم اما یاد این افتادم که حتی شب تاج گذاری هم به پیش لونا نرفتم پس تصمیم گرفتم اول برم اقامتگاه اون...
وقتی رسیدم ۲ تا ندیمه و ۲ تا نگهبان های محافظ اونجا بودند...اونا وقتی انجام وظیفه میکردند که مراقب اقامتگاه باشند زمانی که فرد اقامتگاه رو ترک کرده...
کوک" ملکه کجا هستند؟!
ندیمه" عا..عالیجناب گفتند به هیچ کسی نگیم!
لیان" احمق میخوای سرت رو از دست بدی!؟ بگو ملکه کجاست!
ندیمه" راستش ایشون به اداره دادگستری رفتند....
شرط ۱۰۰ کامنت🗿🤌
۶۴.۱k
۰۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.