🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۱۹🩶🩶🩶🩶
🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۱۹🩶🩶🩶🩶
مرسی از حمایتاتون
فلش بک از زبان مایکی
گوشی توکا چانو دادم دستش ولی اون کی که عشقم سوش کرده خداااااا
وقتی که حرف زدنش تموم شد بدونه اینکه فرصت تکون خوردن داشته باشم یکی از خرسا بیدار شد و با میله زد به سر توکا چان خیلی محکم زد صداش خیلی بلند بود
مایکی : ت....ت... توکااااااااا چانننننننن
نتونستم خشممو کنترل کنم یجوری زدمش بعد همه اومدن کمکم برای زدنش
مایکی : زنگ بزنید بیمارستاننننننن
مایکی میره و توکا رو بلند میکنه
وی راوی
توکا رو زود سوار آمبولانس کردن و. بردن کل زمین رو خون توکا گرفته بود مایکی زنگ زد به اما تا بهش بگه چی شده و اما هم قبلاً شماره ی شو رو از توکا گرفته بود و اما هر چه زود تر زنگ زد به شو
ویو شو
شو : حالم اصلا خوب نیست نه سان خیلی وقته رفته چرا برنمیگرده زنگ بزنم کیو یا به تاماکی که برن دنبال نه سان
همون موقع گوشی شو زنگ میخوره
شو : اون دیگه کی باید جواب بدم
شو : الو ببخشی.....
اما: شووووووو حق توکا حق توکا چااااننننن حققق
شو : اما. سان خواهرم چی توکا چییییی
اما : اون حق اونو بردن به بیمارستان حققققق
اما تا ناموس گریه کرد
شو هم دیگه نمی تونست جلوی خودشو بگیره شروع کرد به گریه کردن
شو : اما سان حق کدوم بیمارستان هااااا حق
اما : بیمارستان حق (........... )
شو : بب..باشههه ممنون
شو الان دیگه باید زنگ بزنم حق به تاماکی و کیو
درحال زنگ خوردن
تاماکی : بهههه سلام شووو چه خبر از این ورااااا
شو : حق تاماکی زود باش بیا باید بریم به بیمارستان حق خواهرم خواهرممممم حق
تاماکی جدی : باشه زود باش شو تو بیا به خونه ی من من زود بقیه رو خبر میکنم همین الانننن با داد
شو : چشمممم حق
ویو راوی
شو به سمت خونه ی تاماکی میدوید و تاماکی هم اعضای اصلی دارک نایتو خبر کرد و بهشون گفت که با لباس ساده بیان ضایه نشن و تاماکی با تمام سرعت به سمت خونه ی توکا رفت و شو رو توی راه دید باهم سوار متور تاماکی شدن و رفتن
ویو اما
ما الان اینجاییم و دکتر هنوز از اتاق نیومده بیرون اگه اتفاق بدی بیوفته
اما: با بغض. م... مایکی اگه اتفاق بدی بیوفته بغض
مایکی : اما اتفاق بدی نمیوفته نباید اینجوری فکر کنی
اما با بغض : باشه
دکتر میاد بیرون
همه میرن سمتش
مایکی : دکتر چی شدددد
دکتر : شانس آوردین زود. رسوندینش اما فعلاً به کما رفته ولی احتمال داره که زود بیدار بشه
همون لحظه تاماکی و کیو و شو و هارو و ایمی وارد میشوند ( دوستان هارو فرمانده ی دسته ی اول توی دارک نایته وگفته بودم که کیو فرمانده ی دسته ی دومه و ایمی هم فرمانده ی دسته ی چهارمه بقیه نیومدن چون تاماکی گفت نیان ایمی دختره و هارو هم پسره تاماکی هم که می دونی معاونه کله)
اما : شووو اینا کین
بای 🫶😍👋👋
مرسی از حمایتاتون
فلش بک از زبان مایکی
گوشی توکا چانو دادم دستش ولی اون کی که عشقم سوش کرده خداااااا
وقتی که حرف زدنش تموم شد بدونه اینکه فرصت تکون خوردن داشته باشم یکی از خرسا بیدار شد و با میله زد به سر توکا چان خیلی محکم زد صداش خیلی بلند بود
مایکی : ت....ت... توکااااااااا چانننننننن
نتونستم خشممو کنترل کنم یجوری زدمش بعد همه اومدن کمکم برای زدنش
مایکی : زنگ بزنید بیمارستاننننننن
مایکی میره و توکا رو بلند میکنه
وی راوی
توکا رو زود سوار آمبولانس کردن و. بردن کل زمین رو خون توکا گرفته بود مایکی زنگ زد به اما تا بهش بگه چی شده و اما هم قبلاً شماره ی شو رو از توکا گرفته بود و اما هر چه زود تر زنگ زد به شو
ویو شو
شو : حالم اصلا خوب نیست نه سان خیلی وقته رفته چرا برنمیگرده زنگ بزنم کیو یا به تاماکی که برن دنبال نه سان
همون موقع گوشی شو زنگ میخوره
شو : اون دیگه کی باید جواب بدم
شو : الو ببخشی.....
اما: شووووووو حق توکا حق توکا چااااننننن حققق
شو : اما. سان خواهرم چی توکا چییییی
اما : اون حق اونو بردن به بیمارستان حققققق
اما تا ناموس گریه کرد
شو هم دیگه نمی تونست جلوی خودشو بگیره شروع کرد به گریه کردن
شو : اما سان حق کدوم بیمارستان هااااا حق
اما : بیمارستان حق (........... )
شو : بب..باشههه ممنون
شو الان دیگه باید زنگ بزنم حق به تاماکی و کیو
درحال زنگ خوردن
تاماکی : بهههه سلام شووو چه خبر از این ورااااا
شو : حق تاماکی زود باش بیا باید بریم به بیمارستان حق خواهرم خواهرممممم حق
تاماکی جدی : باشه زود باش شو تو بیا به خونه ی من من زود بقیه رو خبر میکنم همین الانننن با داد
شو : چشمممم حق
ویو راوی
شو به سمت خونه ی تاماکی میدوید و تاماکی هم اعضای اصلی دارک نایتو خبر کرد و بهشون گفت که با لباس ساده بیان ضایه نشن و تاماکی با تمام سرعت به سمت خونه ی توکا رفت و شو رو توی راه دید باهم سوار متور تاماکی شدن و رفتن
ویو اما
ما الان اینجاییم و دکتر هنوز از اتاق نیومده بیرون اگه اتفاق بدی بیوفته
اما: با بغض. م... مایکی اگه اتفاق بدی بیوفته بغض
مایکی : اما اتفاق بدی نمیوفته نباید اینجوری فکر کنی
اما با بغض : باشه
دکتر میاد بیرون
همه میرن سمتش
مایکی : دکتر چی شدددد
دکتر : شانس آوردین زود. رسوندینش اما فعلاً به کما رفته ولی احتمال داره که زود بیدار بشه
همون لحظه تاماکی و کیو و شو و هارو و ایمی وارد میشوند ( دوستان هارو فرمانده ی دسته ی اول توی دارک نایته وگفته بودم که کیو فرمانده ی دسته ی دومه و ایمی هم فرمانده ی دسته ی چهارمه بقیه نیومدن چون تاماکی گفت نیان ایمی دختره و هارو هم پسره تاماکی هم که می دونی معاونه کله)
اما : شووو اینا کین
بای 🫶😍👋👋
۱۰.۳k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.