تفسیر قرآن
مؤمن و كافر از نظر قرآن
در مقايسه ى ميان مؤمن و كافر مى بينيم كه مؤمن با ياد خدا آرام، به داده خدا راضى، به آينده اميدوار، راهش روشن و مرگ را كوچ كردن به منزلى بزرگتر مى داند ولى كافر هر روز به گرد طاغوتى مى چرخد و هر لحظه محكوم هوس هاى خود يا ديگران است، آينده را تاريك و مرگ را فنا مى داند.
لذا قرآن براى روشنگرى هر چه بيشتر روش مقايسه را مطرح مى كند، تا تمام وجدان ها در هر سطحى مسئله را درك كنند:
مؤمنان ايمانشان زياد مى شود، «زادتهم ايمانا»(17) ولى كفّار كفرشان بيشتر مى شود. «و ازدادوا كفراً»(18)
سرپرست مؤمن خداست، «اللّه ولىّ الّذين آمنوا» ولى سرپرست ديگران طاغوت ها هستند. «اوليائهم الطاغوت»(19)
خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل مى كند، «انزل السكينة فى قلوب المؤمنين»(20) ولى بر دل كفّار ترس و وحشت مى افكند. «سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب»(21)
افراد با ايمان پيرو حقّ هستند، «الّذين آمنوا اتّبعوا الحقّ» ولى كفّار پيرو باطلند. «الّذين كفروا اتّبعوا الباطل»(22)
آينده مؤمن محبوبيّت است، «سيجعل لهم الرّحمن ودّا»(23) ولى آينده كافر حقارت و ذلّت است. «ترهقهم ذلة»(24)
اهل ايمان به هنگام جان دادن سلام فرشتگان را دريافت مى كنند، «تتوفّاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم»(25) ولى ستمگران با قهر فرشتگان روبرو مى شوند. «تتوفّاهم الملائكة ظالمى انفسهم»(26)
جهاد اهل ايمان در راه خداست، «يقاتلون فى سبيل اللّه» ولى جنگ و ستيز كفّار در راه طاغوت است. «يقاتلون فى سبيل الطاغوت»(27)
پاداش اهل ايمان محفوظ است، «لا نضيع اجر من احسن عملا»(28) ولى تلاش ديگران محو مى شود. «حبطت اعمالهم»(29)
مؤمن امكانات و دارايى خود را از خدا مى داند، «هذا من فضل ربّى»(30) ولى كافر هرچه دارد از علم و هنر و تلاش خود مى پندارد. «انما اوتيته على علم عندى»(31)
كارهاى مؤمن پايدار است، «فلن يضلّ اعمالهم»(32) ولى كارهاى كفّار از بين مى رود. «اضلّ اعمالهم»(33)
مؤمن از هيچ كس نمى ترسد، «لا يخشون احداً»(34) ولى ديگران ترس دارند.«يخشون الناس كخشية اللّه»(35)
بر اهل ايمان فرشته نازل مى شود، «تتنزّل عليهم الملائكة»(36) ولى بر ديگران شياطين. «تنزّل الشياطين»(37)
اهل ايمان اميدوارند، «يبشّر المؤمنين»(38) ولى كفّار مأيوسند. «اذا هم يقنطون»(39)
و در يك كلام راه حقّ، راه برترين است، «كلمة اللّه هى العليا» و راه كفر پست ترين است. «كلمة الّذين كفروا السفلى»(40)
آيا با اين همه تابلوهاى شفاف قرآنى، جايى براى شك و ترديد باقى مى ماند؟
آرى، در دين هيچ شكىّ نيست، «لاريب فيه»(41) امّا آنان در خود وسوسه ايجاد مى كنند. «فى ريبهم يترددون»(42)
در مقايسه ى ميان مؤمن و كافر مى بينيم كه مؤمن با ياد خدا آرام، به داده خدا راضى، به آينده اميدوار، راهش روشن و مرگ را كوچ كردن به منزلى بزرگتر مى داند ولى كافر هر روز به گرد طاغوتى مى چرخد و هر لحظه محكوم هوس هاى خود يا ديگران است، آينده را تاريك و مرگ را فنا مى داند.
لذا قرآن براى روشنگرى هر چه بيشتر روش مقايسه را مطرح مى كند، تا تمام وجدان ها در هر سطحى مسئله را درك كنند:
مؤمنان ايمانشان زياد مى شود، «زادتهم ايمانا»(17) ولى كفّار كفرشان بيشتر مى شود. «و ازدادوا كفراً»(18)
سرپرست مؤمن خداست، «اللّه ولىّ الّذين آمنوا» ولى سرپرست ديگران طاغوت ها هستند. «اوليائهم الطاغوت»(19)
خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل مى كند، «انزل السكينة فى قلوب المؤمنين»(20) ولى بر دل كفّار ترس و وحشت مى افكند. «سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب»(21)
افراد با ايمان پيرو حقّ هستند، «الّذين آمنوا اتّبعوا الحقّ» ولى كفّار پيرو باطلند. «الّذين كفروا اتّبعوا الباطل»(22)
آينده مؤمن محبوبيّت است، «سيجعل لهم الرّحمن ودّا»(23) ولى آينده كافر حقارت و ذلّت است. «ترهقهم ذلة»(24)
اهل ايمان به هنگام جان دادن سلام فرشتگان را دريافت مى كنند، «تتوفّاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم»(25) ولى ستمگران با قهر فرشتگان روبرو مى شوند. «تتوفّاهم الملائكة ظالمى انفسهم»(26)
جهاد اهل ايمان در راه خداست، «يقاتلون فى سبيل اللّه» ولى جنگ و ستيز كفّار در راه طاغوت است. «يقاتلون فى سبيل الطاغوت»(27)
پاداش اهل ايمان محفوظ است، «لا نضيع اجر من احسن عملا»(28) ولى تلاش ديگران محو مى شود. «حبطت اعمالهم»(29)
مؤمن امكانات و دارايى خود را از خدا مى داند، «هذا من فضل ربّى»(30) ولى كافر هرچه دارد از علم و هنر و تلاش خود مى پندارد. «انما اوتيته على علم عندى»(31)
كارهاى مؤمن پايدار است، «فلن يضلّ اعمالهم»(32) ولى كارهاى كفّار از بين مى رود. «اضلّ اعمالهم»(33)
مؤمن از هيچ كس نمى ترسد، «لا يخشون احداً»(34) ولى ديگران ترس دارند.«يخشون الناس كخشية اللّه»(35)
بر اهل ايمان فرشته نازل مى شود، «تتنزّل عليهم الملائكة»(36) ولى بر ديگران شياطين. «تنزّل الشياطين»(37)
اهل ايمان اميدوارند، «يبشّر المؤمنين»(38) ولى كفّار مأيوسند. «اذا هم يقنطون»(39)
و در يك كلام راه حقّ، راه برترين است، «كلمة اللّه هى العليا» و راه كفر پست ترين است. «كلمة الّذين كفروا السفلى»(40)
آيا با اين همه تابلوهاى شفاف قرآنى، جايى براى شك و ترديد باقى مى ماند؟
آرى، در دين هيچ شكىّ نيست، «لاريب فيه»(41) امّا آنان در خود وسوسه ايجاد مى كنند. «فى ريبهم يترددون»(42)
۲.۲k
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.