شبها حیاط خانه شب بویی ندارد

شبها، حیاط خانه، شب بویی ندارد
پاییز من، کوچ پرستویی ندارد

چون غنچه‌ای دلتنگ، نای صحبتم نیست
آواره چون بادم که هوهویی ندارد

دیگر مجال درد دل باقی نمانده
آیینه دیگر حسن یک رویی ندارد

خورشید پشت ابر تنهایی خزیده
الماس چشمانش دگر سویی ندارد

گویا که گرد بی‌کسی می‌بارد از ابر
وقتی‌ که دنیا حضرت اویی ندارد

#مهتاب_بهشتی

العجل یا صاحب الزمان(ع)
دیدگاه ها (۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط