p28
لبامو بوسید آروم مک میزد دستمو رو شونش گذاشتم جدا شد کوک:من چی خواستم شوخی کنم من:تو زشتی خیلی زشتی اصلا هات نیستی کم کم داشت عصبی میشد کوک:من زشتم من هات نیستم این همه ازت تعریف کردم لباشو محکم بوسیدم جدا شدم بردمش عقب خندیدم من:احمق داشتم شوخی میکردم حولش دادم افتاد رو تخت یه پامو رو تخت گذاشتم رفتم جلو صورتش من:آقا پسر بی جنبه تو جذاب ترین پسری هستی که دیدم لعنتی هات سکسی جذاب خوشتیپ لباشو مک زدم دستشو رو کمرم گذاشت یهو پهلوم درد بدی گرفت من:آیی رفتم اونور نشستم رو تخت کوک:چیشد عشقم من:پهلوم درد گرفت بخیه هامو کشیده بودن تازه یه نگاه به جایه زخمم کرد رفت سمتش رو شو بوسید زیر پامو با کمرمو گرفت خوابوندم کوک:واقعا جدی گفتی من:نخیر کوک:بگو جون جونگ کوک من:به جون جونگ کوکم بوسم کرد من:میخوام لباس عوض کنم کوک:باشه یه پیرن سفید دکمه دار پوشیدم تا رون پام بود دیگه شلوار پام نکردم به جاش یه شرتک تا بالا رون پام پوشیدم برگشتم دیدم جونگ کوک داره نگام میکنه من:چشاتو ببند بچه پررو همون موقع بلند شد اومد نزدیکم رفتم عقب اومد جلوم چسبیدم به کمد دوتا دستامو کنار سرم گرفت کوک:تو میدونی من زود تحریک میشم و اینکارو میکنی من:هیزی از بس بیشور منحرف کوک:تو کار دادی دست خودت انقدر صورتشو نزدیک صورتم کرد که ضربان قلبم رفت بالا اگه حرف میزدم لبام به لبش برخورد میکرد ولی اشگال نداشت سرمو گرفت بالا لبامو محکم بوسید گاز میگرفت لب پایینمو گرفت کشید با دندونش لیسشون میزد زبونشو کرد تو دهنم و......
فردا صبح از خواب بیدار شدم جونگ کوک منو از پشت بغل کرده بود منو فشار میداد
فردا صبح از خواب بیدار شدم جونگ کوک منو از پشت بغل کرده بود منو فشار میداد
۳۲.۸k
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.