عشق جنگی من
پارت،40
_خوب میخوام ببرمت یک جایی
+کجا
_حالا خودت میبینی
و رفتن لبه پرتگاه اونجا شب بود شبش خیلی قشنگ بود جلوش شهر بالاش پر از ستاره ها ی زیبا پسرک سقف ماشین رو باز کرد و از اونجا ستاره هارو تماشا کردن
+چغدر قشنگن
_اوهوم خیلی قشنگه
_میدونی ستاره ها وقتی یکی ب دینا میاد یک ستاره هم ب وجود میاد و تا آخر زندگی هست و وقتی که اون فرد میمیره ستاره هم همراهش میمیره
+هومم
_پس وقتی که تو ب دنیا بیای منم هستم و تا آخر زندگی باهاتم حتی اگر شده بمیرم
+کوک خدا نکنه
_🙂😌😒
+ددی من خیلی خستمه
_خستتع
+خیلی
_بیا تو بغلم
+اومدم
_خیلی دوست دارم
+منم هیچ وقت ترکم نکن
_باشه
_ا/ت ا/ت
+..... (خوابه)
_بخواب بیبی
_دنیا تو زیبا بودی ولی الان جز تاریکی هیچی نیستی
فلش بک ب عمارت *
کوک ا/ت رو گزاشت رو تخت و خودش هم لباسش رو در آورد و رفت ا/ت رو از پشت بغل کرد و خوابید
+کس اومدیم خونه(خوابآلود)
_یکم پیش بخواب بیب
+اوک بخوابیم
فلش بک ب فردا صبح
ویو ا/ت صبح پاشدم دور و ورمو دیدم همش پر گل بود من خیلی خوشحال شدم لباسم رو پوشیدم کار های لازم رو انجام دادم و رفتم پایین و کوک نبود رفتم از اجوما بپرسم ببینم کجاست اونم گفت دفتر کارش
تق تق تق
+میتونم بیام تو
_بله بیب
+تو این گل هارو گرفتی
_نع
+پ کی گرفته
_قلبم گرفته
+دیونه
_بیبی
+هومم
_من باید برم
+چی می انغدر زود گذشت
_خیلی زود گذشت قول میدم فردا زود برگردم
+ببین قول دادی ها
_باشه بیبی
و پیشونیش رو بوسید و.....
_خوب میخوام ببرمت یک جایی
+کجا
_حالا خودت میبینی
و رفتن لبه پرتگاه اونجا شب بود شبش خیلی قشنگ بود جلوش شهر بالاش پر از ستاره ها ی زیبا پسرک سقف ماشین رو باز کرد و از اونجا ستاره هارو تماشا کردن
+چغدر قشنگن
_اوهوم خیلی قشنگه
_میدونی ستاره ها وقتی یکی ب دینا میاد یک ستاره هم ب وجود میاد و تا آخر زندگی هست و وقتی که اون فرد میمیره ستاره هم همراهش میمیره
+هومم
_پس وقتی که تو ب دنیا بیای منم هستم و تا آخر زندگی باهاتم حتی اگر شده بمیرم
+کوک خدا نکنه
_🙂😌😒
+ددی من خیلی خستمه
_خستتع
+خیلی
_بیا تو بغلم
+اومدم
_خیلی دوست دارم
+منم هیچ وقت ترکم نکن
_باشه
_ا/ت ا/ت
+..... (خوابه)
_بخواب بیبی
_دنیا تو زیبا بودی ولی الان جز تاریکی هیچی نیستی
فلش بک ب عمارت *
کوک ا/ت رو گزاشت رو تخت و خودش هم لباسش رو در آورد و رفت ا/ت رو از پشت بغل کرد و خوابید
+کس اومدیم خونه(خوابآلود)
_یکم پیش بخواب بیب
+اوک بخوابیم
فلش بک ب فردا صبح
ویو ا/ت صبح پاشدم دور و ورمو دیدم همش پر گل بود من خیلی خوشحال شدم لباسم رو پوشیدم کار های لازم رو انجام دادم و رفتم پایین و کوک نبود رفتم از اجوما بپرسم ببینم کجاست اونم گفت دفتر کارش
تق تق تق
+میتونم بیام تو
_بله بیب
+تو این گل هارو گرفتی
_نع
+پ کی گرفته
_قلبم گرفته
+دیونه
_بیبی
+هومم
_من باید برم
+چی می انغدر زود گذشت
_خیلی زود گذشت قول میدم فردا زود برگردم
+ببین قول دادی ها
_باشه بیبی
و پیشونیش رو بوسید و.....
۵.۱k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.