مدرسه عشقpart ⁴
رفتم دم در دیدم بچه ها صف گرفتن معلم سرگرم شده بود و داشت با یکی از معلما حرف میزد منم به اون پسره گفتم که اینا ایطورین
کوک:من اینجا رو مث کف دستم بلدم اونجا رو میبینی اونجا بری یه پنجره رو به حیاطه ارتفاع هم نداره خیلی کمه
ا/ت:خب باشه بریم
*فلش بک به اون موقع که رفتن تو حیاط*
ا/ت:اوف خیلی خاکی شدیم
بعد باهم دوییدیم رفتیم سر کلاس معلم زنگ دوم داشت درس ریاضی درس میداد بعد اون پسره جونگ کوک یه بهونه جور کرد
استاد:خب خب کجا بودید
کوک:ببخشید استاد اون موقع که زنگ تفریح بود مارفتیم اب بخوریم بعد موقعی که برگشتیم مدیر به موهای باز ا/ت گیر داد
استاد:خب باشه بشینید
بعد که درس تموم شد زنگ خورد ما رفتیم بیرون تو حیاط و یهو..
کوک:من اینجا رو مث کف دستم بلدم اونجا رو میبینی اونجا بری یه پنجره رو به حیاطه ارتفاع هم نداره خیلی کمه
ا/ت:خب باشه بریم
*فلش بک به اون موقع که رفتن تو حیاط*
ا/ت:اوف خیلی خاکی شدیم
بعد باهم دوییدیم رفتیم سر کلاس معلم زنگ دوم داشت درس ریاضی درس میداد بعد اون پسره جونگ کوک یه بهونه جور کرد
استاد:خب خب کجا بودید
کوک:ببخشید استاد اون موقع که زنگ تفریح بود مارفتیم اب بخوریم بعد موقعی که برگشتیم مدیر به موهای باز ا/ت گیر داد
استاد:خب باشه بشینید
بعد که درس تموم شد زنگ خورد ما رفتیم بیرون تو حیاط و یهو..
۵.۶k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.