من از تو بدم میاد p:3
ساعت ۱۰
پ تهیونگ: خب ما رفتیم
ا/ت: بابا جون مراقب خودت باش همینطور شما عمو
پ ا/ت : حتما دختر گلم
م ا/ت : بسلامت
یونا : مراقب خودتون باشین ها
پ تهیونگ و ا/ت: خدافظ
...................
بعد از رفتن پ تهیونگ و ا/ت
ا/ت : وای نه الان نه ( زیر لب )
تهیونگ: چیزی شده ؟
ا/ت : نه ( سرد)
ا/ت در گوش مامانمش یه چیزی میگه
م ا/ت : به خاله یونا بگو شاید داشته باشه
ا/ت: مامان آروم تر
یونا: چی شده عزیزم
ا/ت: خاله نوار بهداشتی داری ؟ ( در گوش یونا میگه )
یونا : اره بیا عزیزم
یونا به ا/ت نوار بهداشتی میده تهیونگ هم چون داره از فضولی میمیره میره نگاه میکنه
ا/ت : چیزی میخوای؟
تهیونگ: نه کنجکاو شدم فقط( خنده)
یونا : برو برو اینجا واینسا
تهیونگ: رفتم بابا ( خنده )
پرش زمان به ساعت ۵ بعد از ظهر
م ا/ت: یونا جان ما دیگه میریم خیلی خیلی زحمت دادیم
یونا : وایسین شام پیش همیم
م ا/ت: نه دیگه بریم یکمی همکار داریم
یونا : ا/ت تو وایسا منم تنهام
ا/ت: مامان کاری بهم نداری وایسم ؟
م ا/ت: نه دخترم فقط شام برگرد داداشت میاد پس
ا/ت : واااای راس میگی ؟ باشه حتما( انقدر خوشحاله بالا پایین میپره)
یونا : کم بپر دختر الان میریزه ( خنده )
ا/ت : خاله جون
م ا/ت : راست میگه دیگه
ا/ت : زشته جلوی ته...
م ا/ت : چه بخوای چه نخوای اون الان میدونه تو پریودی
ا/ت: مامان
یونا:مامانت راست میگه اون دوست پسرته
تهیونگ:( خنده)
ا/ت : بچی میخندی ها؟
تهیونگ: الان خشم ا/ت مارو میگیره ، هیچی (خنده)
........................
ساعت ۶ نیم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت : بله ( در حال فیلم دیدن)
تهیونگ: میای بریم برون
ا/ت : نه
تهیونگ: چرا تو خونه پوسیدیم
یونا : برو خاله راست میگه ته ته
ا/ت :خب بریم
....................
توی ماشین
تهیونگ: پس پریودی
ا/ت: به تو ربطی نداره
تهیونگ: داره خیرسرم دوست پسرتم
ا/ت: نیستی یه مدت دیگه باید کات کنیم
تهیونگ: عمرا بشین تا بزارم
ا/ت: ......
تهیونگ : بریم کجا؟
ا/ت:......
تهیونگ: زبون نداری حرف بزنی؟
ا/ت: هیچی بهت نمیگم پرو نشو
تهیونگ: خفشو بابا( آروم)
ا/ت: من خفه شم پسره......(سانسور😂)
تهیونگ: دهن کثیفتو ببند ( بلند)
ا/ت : عه داداشم وایسا داداشمه
تهیونگ: ....
ا/ت: وایسا مگه با تو نیستم
تهیونگ: وایساد ا/ت پیاده میشه محکم بغل جونگکوک میکنه
ا/ت: داداشیییییی
جونگکوک: دختر جون چقد بزرگ شدی
ا/ت : داداش( پکر فیس)
تهیونگ: رفیق چطوری؟
جونگکوک: به تهیونگ داشم
تهیونگ: بیا سوار شو برین
جونگکوک: شما دو نفر با هم اومدین
ا/ت:عا...
تهیونگ: خواهر شما دوست دختر من هستن
جونگکوک: عه چه بی خبر
ا/ت: داداش مخالفتی چیزی نمیکنی
تهیونگ: نه چرا بکنه پسر به این خوبی گیر خواهرش اومده
جونگکوک:بیاین بریم بابا خستم(خنده)
تهیونگ: ا/ت میگم که....
جونگکوک: خوابیده
تهیونگ: الان چه وقته خوابه آخه
جونگکوک: وایسا تهیونگ وایسا از دهنش خو...خون میاد
تهیونگ: ا/ت...ا/ت صدامونو میشنویی؟
ا/ت:.....
جونگکوک: برو بیمارستان برو
ا/ت : من...ا..از تو...بد...بدم...می...میاد
جونگکوک: تهیونگ برو بیهوش شد برووووو
پ تهیونگ: خب ما رفتیم
ا/ت: بابا جون مراقب خودت باش همینطور شما عمو
پ ا/ت : حتما دختر گلم
م ا/ت : بسلامت
یونا : مراقب خودتون باشین ها
پ تهیونگ و ا/ت: خدافظ
...................
بعد از رفتن پ تهیونگ و ا/ت
ا/ت : وای نه الان نه ( زیر لب )
تهیونگ: چیزی شده ؟
ا/ت : نه ( سرد)
ا/ت در گوش مامانمش یه چیزی میگه
م ا/ت : به خاله یونا بگو شاید داشته باشه
ا/ت: مامان آروم تر
یونا: چی شده عزیزم
ا/ت: خاله نوار بهداشتی داری ؟ ( در گوش یونا میگه )
یونا : اره بیا عزیزم
یونا به ا/ت نوار بهداشتی میده تهیونگ هم چون داره از فضولی میمیره میره نگاه میکنه
ا/ت : چیزی میخوای؟
تهیونگ: نه کنجکاو شدم فقط( خنده)
یونا : برو برو اینجا واینسا
تهیونگ: رفتم بابا ( خنده )
پرش زمان به ساعت ۵ بعد از ظهر
م ا/ت: یونا جان ما دیگه میریم خیلی خیلی زحمت دادیم
یونا : وایسین شام پیش همیم
م ا/ت: نه دیگه بریم یکمی همکار داریم
یونا : ا/ت تو وایسا منم تنهام
ا/ت: مامان کاری بهم نداری وایسم ؟
م ا/ت: نه دخترم فقط شام برگرد داداشت میاد پس
ا/ت : واااای راس میگی ؟ باشه حتما( انقدر خوشحاله بالا پایین میپره)
یونا : کم بپر دختر الان میریزه ( خنده )
ا/ت : خاله جون
م ا/ت : راست میگه دیگه
ا/ت : زشته جلوی ته...
م ا/ت : چه بخوای چه نخوای اون الان میدونه تو پریودی
ا/ت: مامان
یونا:مامانت راست میگه اون دوست پسرته
تهیونگ:( خنده)
ا/ت : بچی میخندی ها؟
تهیونگ: الان خشم ا/ت مارو میگیره ، هیچی (خنده)
........................
ساعت ۶ نیم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت : بله ( در حال فیلم دیدن)
تهیونگ: میای بریم برون
ا/ت : نه
تهیونگ: چرا تو خونه پوسیدیم
یونا : برو خاله راست میگه ته ته
ا/ت :خب بریم
....................
توی ماشین
تهیونگ: پس پریودی
ا/ت: به تو ربطی نداره
تهیونگ: داره خیرسرم دوست پسرتم
ا/ت: نیستی یه مدت دیگه باید کات کنیم
تهیونگ: عمرا بشین تا بزارم
ا/ت: ......
تهیونگ : بریم کجا؟
ا/ت:......
تهیونگ: زبون نداری حرف بزنی؟
ا/ت: هیچی بهت نمیگم پرو نشو
تهیونگ: خفشو بابا( آروم)
ا/ت: من خفه شم پسره......(سانسور😂)
تهیونگ: دهن کثیفتو ببند ( بلند)
ا/ت : عه داداشم وایسا داداشمه
تهیونگ: ....
ا/ت: وایسا مگه با تو نیستم
تهیونگ: وایساد ا/ت پیاده میشه محکم بغل جونگکوک میکنه
ا/ت: داداشیییییی
جونگکوک: دختر جون چقد بزرگ شدی
ا/ت : داداش( پکر فیس)
تهیونگ: رفیق چطوری؟
جونگکوک: به تهیونگ داشم
تهیونگ: بیا سوار شو برین
جونگکوک: شما دو نفر با هم اومدین
ا/ت:عا...
تهیونگ: خواهر شما دوست دختر من هستن
جونگکوک: عه چه بی خبر
ا/ت: داداش مخالفتی چیزی نمیکنی
تهیونگ: نه چرا بکنه پسر به این خوبی گیر خواهرش اومده
جونگکوک:بیاین بریم بابا خستم(خنده)
تهیونگ: ا/ت میگم که....
جونگکوک: خوابیده
تهیونگ: الان چه وقته خوابه آخه
جونگکوک: وایسا تهیونگ وایسا از دهنش خو...خون میاد
تهیونگ: ا/ت...ا/ت صدامونو میشنویی؟
ا/ت:.....
جونگکوک: برو بیمارستان برو
ا/ت : من...ا..از تو...بد...بدم...می...میاد
جونگکوک: تهیونگ برو بیهوش شد برووووو
۵۳.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.