پارت ۳
دراکن: ای بابا دوباره یه جای دیگه
مایکی: اااااععععععع یه خوناشاااااممممممم
دراکن: یا ابلفضلللللل
دراکن سریع میره طرف مایکی
دراکن: مایکی سریع بیا پیش من
کازوتورا: اااااععععععع من دو تا گوش بالا سرمههههه
تاکمیچی: کککممممککککک
باجی که تازه به هوش اومده: اینجا.. چهخبره.... چرا انقدر جیغ میزنین
مایکی: چقدر خوناشامه شبیه باجیه
نویسنده: چون باجیه
همه: چچچیییییی؟؟؟
باجی: من خوناشامممممم
نویسنده: ارع
چیفویو که کامل رد داده: م... ن.. چیم؟
نویسنده: تو گرگینه ای
چیفویو: چچچچچیییییی
باجی: اخی پیشی کوچولو
مایکی: من چی
که همه بعد از 2 دقیقه نگاه کردن بهش از خنده پاره شدن
اسلاید 2
نویسنده با خنده: تو...شنل... قرمزی شدی اخ خدا دلم درد گرفت
مایکی: چچچچیییییییییییی یعنی چی
نویسنده: باشه بابا بیا
و مایکی به یه روح تبدیل شد
مایکی: حالا خوبه
کازوتورا که معلومه چی شده
کازوتورا: با این دم راه راه و این گوشا نگو ببر نما شدم
میتسویا: دقیقا همین طوره
کازوتورا: اینا همش تقصیر مایکیه
تاکمیچی: من چه کلاه قشنگی دارم
نویسنده: اره چوب دستیم داری جادوگر
تاکمیچی: جادوگر؟
نویسنده: بلع
میتسویا: من چرا باند پبچیم
چیفویو: احتمالا مومیایی باشی
کارگردان: باهوش کی بودی؟
باجی با چشم غره: باهوش من
کارگردان با خنده ی استرسی: باش بابا مال خودت
دراکن: اهان پس الان منم باید... عزراعیل باشم
نویسنده: اره خب هستی
دراکن: چه عالی
چیفویو از ترس محکم بازوی باجی رو میگیره: ...یه جنگل تاریک و وحشت ناک... اونجاست
باجی که از اینکه چیفویو اینجوری گرفتتش لبخند رضایت بر لب دارد: اخی پیشی کوچولوم ترسیده
! چیفویو لبو شده با عصبانیت: باجی سان
باجی: جانم هانی؟
چیفویو که لبو رو رد کرده بازوی باجی رو ول میکنه: ازت بدم میاد
باجی: ولی من دوست دارم
که با یه صدای وحشتناک از توی جنگل همه همو بغل میکنن
دراکن: کی داره این شوخی بی مزه رو میکنه
میتسویا: فک نکنم شوخی باشه
نویسنده: خب چرا شما ها رفتید قصر؟
همه: قصــــــــــــــــر؟؟؟
کارگردان: ارع چرا نمیرید
چیفویو: اونوقت دقیقا باید از کجا بریم؟
نویسنده اشاره به جنگل: از اونجا
و همه با ترس و لرز به جنگل نزدیک شدن
چیفویو و کازوتورا به حیووناشون تبدیل شدن تا جا شون امن تر باشه
باجیم همین طور
دراکنم پورد... نه غیب شد
تابعد از عبور از جنگل به یه قصر بزرگ رسیدن و همه به حالت انسان نمای هیولاییشون دراومدن
پایان این پارت
کامنت
لایک
حمایت
مایکی: اااااععععععع یه خوناشاااااممممممم
دراکن: یا ابلفضلللللل
دراکن سریع میره طرف مایکی
دراکن: مایکی سریع بیا پیش من
کازوتورا: اااااععععععع من دو تا گوش بالا سرمههههه
تاکمیچی: کککممممککککک
باجی که تازه به هوش اومده: اینجا.. چهخبره.... چرا انقدر جیغ میزنین
مایکی: چقدر خوناشامه شبیه باجیه
نویسنده: چون باجیه
همه: چچچیییییی؟؟؟
باجی: من خوناشامممممم
نویسنده: ارع
چیفویو که کامل رد داده: م... ن.. چیم؟
نویسنده: تو گرگینه ای
چیفویو: چچچچچیییییی
باجی: اخی پیشی کوچولو
مایکی: من چی
که همه بعد از 2 دقیقه نگاه کردن بهش از خنده پاره شدن
اسلاید 2
نویسنده با خنده: تو...شنل... قرمزی شدی اخ خدا دلم درد گرفت
مایکی: چچچچیییییییییییی یعنی چی
نویسنده: باشه بابا بیا
و مایکی به یه روح تبدیل شد
مایکی: حالا خوبه
کازوتورا که معلومه چی شده
کازوتورا: با این دم راه راه و این گوشا نگو ببر نما شدم
میتسویا: دقیقا همین طوره
کازوتورا: اینا همش تقصیر مایکیه
تاکمیچی: من چه کلاه قشنگی دارم
نویسنده: اره چوب دستیم داری جادوگر
تاکمیچی: جادوگر؟
نویسنده: بلع
میتسویا: من چرا باند پبچیم
چیفویو: احتمالا مومیایی باشی
کارگردان: باهوش کی بودی؟
باجی با چشم غره: باهوش من
کارگردان با خنده ی استرسی: باش بابا مال خودت
دراکن: اهان پس الان منم باید... عزراعیل باشم
نویسنده: اره خب هستی
دراکن: چه عالی
چیفویو از ترس محکم بازوی باجی رو میگیره: ...یه جنگل تاریک و وحشت ناک... اونجاست
باجی که از اینکه چیفویو اینجوری گرفتتش لبخند رضایت بر لب دارد: اخی پیشی کوچولوم ترسیده
! چیفویو لبو شده با عصبانیت: باجی سان
باجی: جانم هانی؟
چیفویو که لبو رو رد کرده بازوی باجی رو ول میکنه: ازت بدم میاد
باجی: ولی من دوست دارم
که با یه صدای وحشتناک از توی جنگل همه همو بغل میکنن
دراکن: کی داره این شوخی بی مزه رو میکنه
میتسویا: فک نکنم شوخی باشه
نویسنده: خب چرا شما ها رفتید قصر؟
همه: قصــــــــــــــــر؟؟؟
کارگردان: ارع چرا نمیرید
چیفویو: اونوقت دقیقا باید از کجا بریم؟
نویسنده اشاره به جنگل: از اونجا
و همه با ترس و لرز به جنگل نزدیک شدن
چیفویو و کازوتورا به حیووناشون تبدیل شدن تا جا شون امن تر باشه
باجیم همین طور
دراکنم پورد... نه غیب شد
تابعد از عبور از جنگل به یه قصر بزرگ رسیدن و همه به حالت انسان نمای هیولاییشون دراومدن
پایان این پارت
کامنت
لایک
حمایت
۵.۰k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.