عشق همیشگی کوک پارت ۲۸

عشق همیشگی کوک پارت ۲۸
.
(اسماته اگه خوشت نمیاد نخون)
.
کوک:آه بیب بوی بدنت خیلی خوبه
در حال در آوردن لباسش....لباسشو در آورد رفت پیش لینا نشست دیکشو گرف دستش
کوک:ببوسش
لینا:چییییی چرا؟
کوک:چون بهش ضربه زدی دردش اومده
لینا:هیچی نشد الکی نگو
کوک:خب الان قراره ازت انتقام بگیره
کوک لینا رو خوابوند روی تخت خودش روی لینا خیمه زد اول رفت سراغ لباش بعد گردش بعد میمی هاش😂بدون اینکه خیسش کنه واردش کرد.
ویو لینا
بعد از اینکه لبام رو خورد رفت سراغ گردنم و بعد هم میمی هام بعد بدون اینکه خیسم کنه واردم کرد یه ناله ی بلند از دهنم اومد بیرون
کوک:بلند تر ناله کن بی‌بی
دوتا ضربه ی محکم زد
لینا:عاااااااااح ددیییییییی
کوک:اوووووم بلند تر
ضربه ی سوم
لینا:عااااااااح میشه تند تند ضربه بزنی ددی
کوک:خودت خواستی بعدا گلایه نکنیا
شروع کرد به تند تند ضربه زدن
لینا:عاااااااح همینه ددیییییییی تند ترررررررر
بعد چند مین کوک ارضا شد و چند دقیقه بعدش لینا و کوک ازش کشید بیرون از لبش بوسش کرد
لینا:کوکی حموم دلم درد میکنه
کوک:بریم عزیزم
براید بغلش کرد و بردش حموم و حموم کردن اومدن بیرون لینا به سختی ملافه ی تخت رو عوض کرد و خوابیدن فردا هم روز شنبه روز تعطیل هست(توی فیک)
.
ادامه دارد...