پارت ۷ : پادشاه من
شوگا اومد با شوگا خیلی مودبانه و در عین حال کیوت حرف میزد
وقتی اومد بره خود به سولانگ پدصگ
واقعا خودشو همسرم میدونه اون لیاقت نداره نفس بکشع حالا ملکه بشع بزار دارم براد
دیدم ا.ت خیلی ریلکس و محترمانه جوابشو داد و رفت خوابگاهش از پشت در صداش میمومد منم گوش میکردم
صداش ارامش بخش ترین بود
به زبان دیگه ای حرف میزد ولی حتی توی اون زبانم کیوت میگفت
دیدم داره میاد بیرون انگاری میخواست یکم هوا بخوره پس از پشت درختا نگاش کردم قیافه ی پشمک خیلی باحال بود وقتی پروانه روی دماغش نشست
وای خدا کیوت کی بودی تو
بعدش دیدم رفت دنبال پردانه ا.ت هم به دنبالش ا.ت یهو خورد زمین
نگرانش بودم که مشکلی براش پیش نیاد
که دیدم پاشد رفت دنبال پیشیه
وای نه پشمک دست سولانک و زخم کرد
سولانگ قراره دعوا راه بندازه ولی اون که دستش زخم نشده خوبه ا.ت جولوی این هرزه کم نمیاری یهو دیدم بحثشون شدت گرفت
و مادر سولانگ خواست به ا.ت سیلی بزنه دیگه نمیتونستم اینو تحمل کنم پس رفتم جلوشو گرفتم و بقیشم میدونید دیگه
حالا بریم ادامه فیک
وقتی اومد بره خود به سولانگ پدصگ
واقعا خودشو همسرم میدونه اون لیاقت نداره نفس بکشع حالا ملکه بشع بزار دارم براد
دیدم ا.ت خیلی ریلکس و محترمانه جوابشو داد و رفت خوابگاهش از پشت در صداش میمومد منم گوش میکردم
صداش ارامش بخش ترین بود
به زبان دیگه ای حرف میزد ولی حتی توی اون زبانم کیوت میگفت
دیدم داره میاد بیرون انگاری میخواست یکم هوا بخوره پس از پشت درختا نگاش کردم قیافه ی پشمک خیلی باحال بود وقتی پروانه روی دماغش نشست
وای خدا کیوت کی بودی تو
بعدش دیدم رفت دنبال پردانه ا.ت هم به دنبالش ا.ت یهو خورد زمین
نگرانش بودم که مشکلی براش پیش نیاد
که دیدم پاشد رفت دنبال پیشیه
وای نه پشمک دست سولانک و زخم کرد
سولانگ قراره دعوا راه بندازه ولی اون که دستش زخم نشده خوبه ا.ت جولوی این هرزه کم نمیاری یهو دیدم بحثشون شدت گرفت
و مادر سولانگ خواست به ا.ت سیلی بزنه دیگه نمیتونستم اینو تحمل کنم پس رفتم جلوشو گرفتم و بقیشم میدونید دیگه
حالا بریم ادامه فیک
۶.۸k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.