ددی فاکر جذاب من
ددی فاکر جذاب من
ج. همین الان ولم کن عوضی
ا.ت تفنگو به سمت جیمین نشونه کرد
ا. نگران نباش به این زودی ولت نمیکنم یکاری میکنم خودت ارزوی مرگ کنی عوضی ت ت تویه عوضی ۶سال پیش خانوادمو ازم گرفتی و حالا باید تاوان پس بدی او اون روز تولد داداشم بود (با بغض و داد)
ویو جیمین
فهمیدم که اون کیم ا.ت هست و واقعا تو بد دردسری افتادم البته اگ بفهمه برادرش زندس شاید کمتر درد بکشم اه جیمین چی داری میگی هع به یه دختر خودتو میبازی
ویو ا.ت
یهو یکی از زیر دستای جیمین یکی از بادیگارد هامو حل داد و به سمتم شلیک کرد جاخالی دادم خورد به بازوم و اعصابم خورد شد و یکی به سمتش شلیک کردم
ج. تهیونگ نهههههه (داد)
و تهیونگ بود که به ا.ت شلیک کرده بود که خورد به بازوش بعله داداش ا.ت
ویو تهیونگ سریع یکی از بادیگارد های خودشو گرفتم جلوم و تیر خورد به اون و افتاد دختره خیلی عصبی شد
ا. سوهو(داد)
س. بله ارباب
ا. بیا این بگیر خودت میدونی چیکارش کنی هوم
س. چشم شما چی میاین ارباب
ا. کاره ناتموم دارم(نیشخند)
ج. تقاص این کاتو پس میدی عوضی
ا. فعلا نوبته توعه اشغال تو خانوادمو ازم گرفتی
و سوهو بیهوش کننده زد به جیمین و بردش
ا. خب اقای؟ باهات کاره ناتموم دارم تو هم تقاص دستمو پس میدی
همه شروع به تیر اندازی کردن که یه تیر مستقیم خورد به پای ته و افتاد هایکو و یکی از بادیگارد ها بردنش ا.ت هم داشت با بقیه میجنگید (جوری میگم میجنگید انگار جنگ جهانی دوم ا.ت هم یه سرباز که داره میجنگه😂)
ج. همین الان ولم کن عوضی
ا.ت تفنگو به سمت جیمین نشونه کرد
ا. نگران نباش به این زودی ولت نمیکنم یکاری میکنم خودت ارزوی مرگ کنی عوضی ت ت تویه عوضی ۶سال پیش خانوادمو ازم گرفتی و حالا باید تاوان پس بدی او اون روز تولد داداشم بود (با بغض و داد)
ویو جیمین
فهمیدم که اون کیم ا.ت هست و واقعا تو بد دردسری افتادم البته اگ بفهمه برادرش زندس شاید کمتر درد بکشم اه جیمین چی داری میگی هع به یه دختر خودتو میبازی
ویو ا.ت
یهو یکی از زیر دستای جیمین یکی از بادیگارد هامو حل داد و به سمتم شلیک کرد جاخالی دادم خورد به بازوم و اعصابم خورد شد و یکی به سمتش شلیک کردم
ج. تهیونگ نهههههه (داد)
و تهیونگ بود که به ا.ت شلیک کرده بود که خورد به بازوش بعله داداش ا.ت
ویو تهیونگ سریع یکی از بادیگارد های خودشو گرفتم جلوم و تیر خورد به اون و افتاد دختره خیلی عصبی شد
ا. سوهو(داد)
س. بله ارباب
ا. بیا این بگیر خودت میدونی چیکارش کنی هوم
س. چشم شما چی میاین ارباب
ا. کاره ناتموم دارم(نیشخند)
ج. تقاص این کاتو پس میدی عوضی
ا. فعلا نوبته توعه اشغال تو خانوادمو ازم گرفتی
و سوهو بیهوش کننده زد به جیمین و بردش
ا. خب اقای؟ باهات کاره ناتموم دارم تو هم تقاص دستمو پس میدی
همه شروع به تیر اندازی کردن که یه تیر مستقیم خورد به پای ته و افتاد هایکو و یکی از بادیگارد ها بردنش ا.ت هم داشت با بقیه میجنگید (جوری میگم میجنگید انگار جنگ جهانی دوم ا.ت هم یه سرباز که داره میجنگه😂)
۴.۹k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.