مآه من ۹
ترانه_اون نباید میمرد
رفتم فندکی که کنار سیگار توی قفسه ها بود برداشتم و لباسارو انداختم روی تیبا
.
آتیش زدم هم لباسارو هم تیبارو بوی کوشت سوخته کل اتاق رو گرفته بود داشتیم خفه میشدیم
.
کی فکرشو میکرد منی که تا دیروز داشتم دنبال خونه واسه خودمو خواهرمو مامان بزرگم میگشتم الان دارم ادم میسوزونم
.
از بوی دود سر درد گرفته بودم
سمیرا با داد اومد داخل و همینجور فش میداد
.
چنتا مرد هرکدوم از مارو گرفتن و داخل یه اتاق بردن داشتیم رد میشدیم موهاشو میکشیدم چنگ میزدم به صورتش اون عربای حروم.لقمه هم داشتن با لذت منو تماشا میکردن
.
خدایا چیکار کردم که سرنوشتمو اینجوری کردی
توی اتاق روی تخت دراز کشیده بودم و این اتفاقا فکر میکردم چرا من چراااااا
.
سمیرا_ستاره بیا این دختررو درست کن
رفتم فندکی که کنار سیگار توی قفسه ها بود برداشتم و لباسارو انداختم روی تیبا
.
آتیش زدم هم لباسارو هم تیبارو بوی کوشت سوخته کل اتاق رو گرفته بود داشتیم خفه میشدیم
.
کی فکرشو میکرد منی که تا دیروز داشتم دنبال خونه واسه خودمو خواهرمو مامان بزرگم میگشتم الان دارم ادم میسوزونم
.
از بوی دود سر درد گرفته بودم
سمیرا با داد اومد داخل و همینجور فش میداد
.
چنتا مرد هرکدوم از مارو گرفتن و داخل یه اتاق بردن داشتیم رد میشدیم موهاشو میکشیدم چنگ میزدم به صورتش اون عربای حروم.لقمه هم داشتن با لذت منو تماشا میکردن
.
خدایا چیکار کردم که سرنوشتمو اینجوری کردی
توی اتاق روی تخت دراز کشیده بودم و این اتفاقا فکر میکردم چرا من چراااااا
.
سمیرا_ستاره بیا این دختررو درست کن
۳.۵k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.