وقتی خشتک شلوارت پاره میشه!!!
وقتی خشتک شلوارت پاره میشه!!!
( این سناریو یکم فرق داره)
#استری_کیدز #سناریو #درخواستی
=ولی این خیلی تنگه برام خانم پارک
پ؛ متاسفانه از این شرتک سایز دیگه ای نیست
چان: ات بیا دیگه الان میخوایم بریم تو استیج
با حرص و اعصبانیت رفت و جلوی فلیکس و سونگمین قرار گرفت
شرتکش خیلی تنگ بود و باعث اذیت کردنش میشود
شروع با رقصیدن کردین ، بعد از کمی تایم با حس پاره شدن چیزی و همینطور صداش دست از رقص برداشتی و به پشتت نگاه کردی..
خجالت اور بود!!!
خشتکش پاره شده بود و بدترش...لباس زیرت گلگلی بود و این باعث خجالتت شد!
همه اعضا شکه شدن
زود میکروفون توی گوشت رو درآوردی و ضایع گفتی
= آییی...ابروم رفتتتتت
زود از استیج خارج شدی و به پشت صحنه رفتی با دستت پشتتو پوشاندع بودی همه استف ها میکاپر ها دنسر ها به سختی داشتن خندشون رو کنترل میکردن
زود به رخکن رفتی و یه شلوار پوشیدی
بغض کرده بودی روی صندلی نشستی و سرتو بین دستات قرار دادی
اروم و ساکت داشتی گریه میکردی،اعضا بدون تو داشتن ادامه اجرارو میرفتن که تموم شد، همشون وارد اتاقی که تو بودی شدن
جونگین: نونا...خوبی؟
لینو؛ اخه خاک تو سرت احمق لباس زیر گلگلی؟!
همشون شروع به خندیدن کردن که ناراحت شدی
=به اندازه کافی خجالت کشیدم دیگه شماهام اینجوری نکنیددد
هیونجین: راست میگه...
هیون به سمتت اومد و یدونه شکلات تلخ از جیبش دراورد به سمت تو گرفتش
هیونجین: بیا این حالتو جا میاره مادام
بعد از رخکن بیرون اومد تا تو لباساتو عوض کنی
همه اعضا بیرون رفتن و لینو بهت نگاه کرد و پوزخندی زد
لینو: گلگلی!
بعد خیلی ریلکس از تو فاصله گرفت و در اتاقو بست...
(این اولین سناریو طنزم بود..البته زیادم فک نکنم طنز نوشتمش..امیدوارم دوستش داشته باشید 🌚
( این سناریو یکم فرق داره)
#استری_کیدز #سناریو #درخواستی
=ولی این خیلی تنگه برام خانم پارک
پ؛ متاسفانه از این شرتک سایز دیگه ای نیست
چان: ات بیا دیگه الان میخوایم بریم تو استیج
با حرص و اعصبانیت رفت و جلوی فلیکس و سونگمین قرار گرفت
شرتکش خیلی تنگ بود و باعث اذیت کردنش میشود
شروع با رقصیدن کردین ، بعد از کمی تایم با حس پاره شدن چیزی و همینطور صداش دست از رقص برداشتی و به پشتت نگاه کردی..
خجالت اور بود!!!
خشتکش پاره شده بود و بدترش...لباس زیرت گلگلی بود و این باعث خجالتت شد!
همه اعضا شکه شدن
زود میکروفون توی گوشت رو درآوردی و ضایع گفتی
= آییی...ابروم رفتتتتت
زود از استیج خارج شدی و به پشت صحنه رفتی با دستت پشتتو پوشاندع بودی همه استف ها میکاپر ها دنسر ها به سختی داشتن خندشون رو کنترل میکردن
زود به رخکن رفتی و یه شلوار پوشیدی
بغض کرده بودی روی صندلی نشستی و سرتو بین دستات قرار دادی
اروم و ساکت داشتی گریه میکردی،اعضا بدون تو داشتن ادامه اجرارو میرفتن که تموم شد، همشون وارد اتاقی که تو بودی شدن
جونگین: نونا...خوبی؟
لینو؛ اخه خاک تو سرت احمق لباس زیر گلگلی؟!
همشون شروع به خندیدن کردن که ناراحت شدی
=به اندازه کافی خجالت کشیدم دیگه شماهام اینجوری نکنیددد
هیونجین: راست میگه...
هیون به سمتت اومد و یدونه شکلات تلخ از جیبش دراورد به سمت تو گرفتش
هیونجین: بیا این حالتو جا میاره مادام
بعد از رخکن بیرون اومد تا تو لباساتو عوض کنی
همه اعضا بیرون رفتن و لینو بهت نگاه کرد و پوزخندی زد
لینو: گلگلی!
بعد خیلی ریلکس از تو فاصله گرفت و در اتاقو بست...
(این اولین سناریو طنزم بود..البته زیادم فک نکنم طنز نوشتمش..امیدوارم دوستش داشته باشید 🌚
۲۰.۲k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.