وقتی فکر میکنه بهش خیانت کردی پارت 3(آخر)
★ویو ات★
★یه هفته بعد★
یه هفته ای از اون اتفاق گذشته بود و یونگی تو این مدت تمام کاراشو تو کمپانی تعطیل کرده بود و به من میرسید
هنوز یه مقداری از اینکه بهم شک کرده بود ناراحت بودم اما تصمیم گرفتم ببخشمش
یونگی رفته بود برام خوراکی بگیره و شبش هم قرار بود منو ببره شهر بازی
تو فکر این بودم که امروز تو شهربازی حسابی تیغش بزنم و حسابی ولخرجی کنم که صدای زنگ در اومد
بت خوشحالی دویدم سمت در و در رو براش باز کردم
-سلام اتم
منو بغل کرد و سرمو بوسید و بهم سلام گفت
+سلام یونگی
اومد داخل و در رو بست
-بیب بیا ناهار بریم بیرون
+جدی؟ *چشماش برق میزنه
-اوهوم
+خوابت نمیاد پیشی؟
-چرا میخوام بغلت کنم بخوابم
اومد سمتم و منو برای.د استایل بغل کرد و برد سمت اتاق مشترکمون و منو گذاشت روی تخت و خودشم کنارم دراز کشید، یه بو.سه ی ریز به ل.بام زد
-خیلی دوستت دارم بیب
+اوهوم منم
-بیب ببخشید که هفته ی پیش این کارو کردم، میدونی حتی فکر کردن به اینکه بخوام تورو از دست بدم منو دیوونه میکنه، ولی بجاش همه ی کارامو تعطیل کردم و پیشت موندم
+میدونم
-منو میبخشی؟
+اوهوم معلومه که شوگولیمو میبخشم
-خیلی دوستت دارم مین ات
+منم دوستت دارم مین یونگی و اینو بدون که هیچوقت قرار نیست بهت خیانت کنم🙂
بعدش محکم بغلم کرد و منم چشمام گرم شد و نفهمیدم کی خوابم برد
حدود 2 ساعت بعد بیدار شدیم و رفتیم بیرون
یونگی برام حسابی خرج کرد و بعد اون هم یه هفته با هم رفتیم هاوایی و خوش گذروندیم
کلا بهترین دو هفته ای بود که تو عمرم داشتم
درسته اولش بد شروع شد اما واقعا بهم خوش گذشت
بعد اون هم یونگی برام یه آهنگ نوشت و اونرو خوندو تبدیل شد به یکی از محبوب ترین آهنگاش
چقد حس خوبیه که این پیشیو دارم
______________________________________
فیک بعدی از جینه
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
★یه هفته بعد★
یه هفته ای از اون اتفاق گذشته بود و یونگی تو این مدت تمام کاراشو تو کمپانی تعطیل کرده بود و به من میرسید
هنوز یه مقداری از اینکه بهم شک کرده بود ناراحت بودم اما تصمیم گرفتم ببخشمش
یونگی رفته بود برام خوراکی بگیره و شبش هم قرار بود منو ببره شهر بازی
تو فکر این بودم که امروز تو شهربازی حسابی تیغش بزنم و حسابی ولخرجی کنم که صدای زنگ در اومد
بت خوشحالی دویدم سمت در و در رو براش باز کردم
-سلام اتم
منو بغل کرد و سرمو بوسید و بهم سلام گفت
+سلام یونگی
اومد داخل و در رو بست
-بیب بیا ناهار بریم بیرون
+جدی؟ *چشماش برق میزنه
-اوهوم
+خوابت نمیاد پیشی؟
-چرا میخوام بغلت کنم بخوابم
اومد سمتم و منو برای.د استایل بغل کرد و برد سمت اتاق مشترکمون و منو گذاشت روی تخت و خودشم کنارم دراز کشید، یه بو.سه ی ریز به ل.بام زد
-خیلی دوستت دارم بیب
+اوهوم منم
-بیب ببخشید که هفته ی پیش این کارو کردم، میدونی حتی فکر کردن به اینکه بخوام تورو از دست بدم منو دیوونه میکنه، ولی بجاش همه ی کارامو تعطیل کردم و پیشت موندم
+میدونم
-منو میبخشی؟
+اوهوم معلومه که شوگولیمو میبخشم
-خیلی دوستت دارم مین ات
+منم دوستت دارم مین یونگی و اینو بدون که هیچوقت قرار نیست بهت خیانت کنم🙂
بعدش محکم بغلم کرد و منم چشمام گرم شد و نفهمیدم کی خوابم برد
حدود 2 ساعت بعد بیدار شدیم و رفتیم بیرون
یونگی برام حسابی خرج کرد و بعد اون هم یه هفته با هم رفتیم هاوایی و خوش گذروندیم
کلا بهترین دو هفته ای بود که تو عمرم داشتم
درسته اولش بد شروع شد اما واقعا بهم خوش گذشت
بعد اون هم یونگی برام یه آهنگ نوشت و اونرو خوندو تبدیل شد به یکی از محبوب ترین آهنگاش
چقد حس خوبیه که این پیشیو دارم
______________________________________
فیک بعدی از جینه
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
۱۴.۳k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.