پارت هفت
ات ویو
داشتم راه میرفتم که یکی صدام زد
-ات
برگشتم دیدم یونجونه
برای یه لحظه تمام احساسات قلبم دوباره برگشت...و یه قطره اشک از گونم سر خورد بدون مکث پریدن بغلش سفتت بغلش کردم
+خیلیی بدیییی تو گفتی زود میاییی نه پنح سالللل(گریههه)
-اروم باش عشقم حالا که برگشتممم
یونجون بوسه های کوتاه و عاشقانه ای روی موهای ات میزاشت تا اینکه ات از بغلش اومد پایین...یونجون سر ات رو نزدیک خودش اورد و لباش رو روی لبای ات گذاشت...بعد از دو مین با احساس نفس تنگی ازش جدا شد
+خیلیییی خیلییییییی عاشقتم
-منم خیلییی خیلیییی عاشقتم ملکه
+اممم بریم بگردیم؟؟
-با کمال میل
ات یونجون رفتن سمت فروشگاه که یهو ات جیغ زد
داشتم راه میرفتم که یکی صدام زد
-ات
برگشتم دیدم یونجونه
برای یه لحظه تمام احساسات قلبم دوباره برگشت...و یه قطره اشک از گونم سر خورد بدون مکث پریدن بغلش سفتت بغلش کردم
+خیلیی بدیییی تو گفتی زود میاییی نه پنح سالللل(گریههه)
-اروم باش عشقم حالا که برگشتممم
یونجون بوسه های کوتاه و عاشقانه ای روی موهای ات میزاشت تا اینکه ات از بغلش اومد پایین...یونجون سر ات رو نزدیک خودش اورد و لباش رو روی لبای ات گذاشت...بعد از دو مین با احساس نفس تنگی ازش جدا شد
+خیلیییی خیلییییییی عاشقتم
-منم خیلییی خیلیییی عاشقتم ملکه
+اممم بریم بگردیم؟؟
-با کمال میل
ات یونجون رفتن سمت فروشگاه که یهو ات جیغ زد
۱۷.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.