P8
اما مهم نبود فکر کردن به این چیزا منو از خیلی جاها میزد .
نفس عمیقی کشید و دوباره پشت میز نشست و همینطور که دست به سینه بود گفت : از 8 صبح تا 8 شب ساعت کاری ماس .... میتونی بیای ؟؟
سر تکون دادم و گفتم : بله اقا
نفس آسوده ای کشید و گفت : خیلی خوب ...قبوله
با نگاه و حالت پرسش گری پرسیدم : چی قبوله ؟؟
خندید و گفت : استخدامی
خواستم تشکر کنم که پرید وسط حرفمو و گفت : اما .... تو اینجا تنهایی پس کار زیادی داری
با کنجکاوی گفتم : منظورتون از کار زیاد دقیقا چیه ؟؟
لیوان قهوش رو آورد بالا و یکمی ازش خورد ، بعدم دوباره نگاهم کرد و با انگشت به میز اشاره کرد و گفت : یعنی حساب خرید ها با توعه
بعد دوباره انگشتشو آورد بالا و به قفسه خوراکی ها اشاره کرد و گفت : هر خرید جدیدی بیاد تو باید بچینی
و اینبار به زمین اشاره کرد و گفت : و هفته ای دوبار باید فروشگاه رو جارو کنی
بعد از تموم شدن حرفش من فقط در مقابل حرفاش سر تکون دادم و هیچ مخالفتی نکردم ، ولی سوالی که توی ذهنم بود و بخاطرش به دنبال کار بودم رو پرسیدم
ا/ت : ببخشید
نگاهشو بهم داد و گفت : بله ؟؟
ا/ت : حقوق کارتون چقدره ؟؟
A: هزار و پونصد وون (1500)
من با این پول هم میتونستم اجاره خونه خانم مین رو بدم هم میتونم با پسنداز برای خودم وسیله بخرم و این واقعا منو خوشحال میکرد ، به این همه پیاده روی و خستگی میرزید
تعظیمی کردم و گفتم : باشه ....خیلی ممنون
بعدم برگشتم تا از در برم بیرون اما با صداش متوقف شدم .
نفس عمیقی کشید و دوباره پشت میز نشست و همینطور که دست به سینه بود گفت : از 8 صبح تا 8 شب ساعت کاری ماس .... میتونی بیای ؟؟
سر تکون دادم و گفتم : بله اقا
نفس آسوده ای کشید و گفت : خیلی خوب ...قبوله
با نگاه و حالت پرسش گری پرسیدم : چی قبوله ؟؟
خندید و گفت : استخدامی
خواستم تشکر کنم که پرید وسط حرفمو و گفت : اما .... تو اینجا تنهایی پس کار زیادی داری
با کنجکاوی گفتم : منظورتون از کار زیاد دقیقا چیه ؟؟
لیوان قهوش رو آورد بالا و یکمی ازش خورد ، بعدم دوباره نگاهم کرد و با انگشت به میز اشاره کرد و گفت : یعنی حساب خرید ها با توعه
بعد دوباره انگشتشو آورد بالا و به قفسه خوراکی ها اشاره کرد و گفت : هر خرید جدیدی بیاد تو باید بچینی
و اینبار به زمین اشاره کرد و گفت : و هفته ای دوبار باید فروشگاه رو جارو کنی
بعد از تموم شدن حرفش من فقط در مقابل حرفاش سر تکون دادم و هیچ مخالفتی نکردم ، ولی سوالی که توی ذهنم بود و بخاطرش به دنبال کار بودم رو پرسیدم
ا/ت : ببخشید
نگاهشو بهم داد و گفت : بله ؟؟
ا/ت : حقوق کارتون چقدره ؟؟
A: هزار و پونصد وون (1500)
من با این پول هم میتونستم اجاره خونه خانم مین رو بدم هم میتونم با پسنداز برای خودم وسیله بخرم و این واقعا منو خوشحال میکرد ، به این همه پیاده روی و خستگی میرزید
تعظیمی کردم و گفتم : باشه ....خیلی ممنون
بعدم برگشتم تا از در برم بیرون اما با صداش متوقف شدم .
۶.۱k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.