فیک سرزمین گمشدهP⁷
های گایز خوبین خوب بریم ادامه چون قرار خیلی زر بزنم که اون تقصیر من نیست میخواین بخونین نمیخواینم نخونین
انچه گذشت:
یونگی:باشه باشه اصلا من غلط کردم که گفتم
کوک جان بگو خبر خوبتو
انچه خواهید دید:
کوک:خوب خبر خوب اینکه عضو هشتم مون تناسخ پیدا کرده والانم روبروتونه وقتی داشتم وارد حافظه ات میشدم عضو هشتم مون امد تو ذهنم و بهم گفت که تناسخ پیدا کرده و یه چیز دیگه بهم گفت
گفت فردا برادر ات میاد گفت تا اون موقع ات باید شمارو از اینه دربیاره
وسلامم بهتون رسوند خوب اگه باورتون شد بیا ات رو ببریم اون اتاق ولی یه نقشه ای دارم
(خدمتتون عرض کنم که اعضا تو شوک هستن و دهنشون وا مونده وکوکم دوساعت داره با دیوار صحبت میکنه)
کوک:الو کجایین دردسرسین بزار یه بشکن بزنم اگه تاثیری نداشت مگه یکی همتونو بزنمتون تا بخودتون بیاین خوب بشکنم تاثیری نداشت خوب اول از کی شروع کنم که بزنمش (من دخالتی نمیکنم دعوای برادیه اگه زر بزنم کوک میاد یکی منم میزنه پس خفه میشم)
خوب اول از جین و نامجون شروع میکنم
جین:هوی چرا میزنی بزنم چشت خار بره چشت بزرگترتو میزنی اگه جرعت داری سرجات وایستا
نامجون:هی جین بس کن حالا یه غلطی کرده مگه بچه میشین به جون همدیگه میفتین ولی کوک کار خوبی نکردی یجوری زدی که رد دستت رو صورتم موند
کوک:بیا....(بچه به نفس نفس افتاد که جین داشت دنبالش میکرد)اینم.... دست...رنج..... زحماتمون.... عوض اینکه..... تشکر کنن بدهکارم هستن خوب چکار میکردم شمارو هرچی صدا میزدم نمی شنویدید ولی هنوز بقیه تو شوکن خودتون از شوک درش میارین یا من دربیارم ولی میدونم وقتی اینکارو بکنم زند نمیمونم
جین :خوب حالا بعد درباره این موضوع صحبت میکنیم نمیخواد تو بری خودم میرم
کوک: اوکی موفق باشی
(کوک یه سوالی تو رخ دادم اختلال شده میشه بپرسم)بپرس ولی سوال بی ربطی نپرسی وگرنه همونی که گفتی سرت میاد(اوکی می پرسم مگه شما روح نیستین چطور میتونید همدیگرو لمس کنید یا بزنید مگه روحم میتونه روح دیگرو لمس کنه) ای خدا حالا بیا ججواب اینو بده نویسنده جان روح ها میتونن همدیگرو لمس کنن ولی اگه انسان باشه نمیتونه مارو لمس کنه و مارو ببینه ولی شاید بتونن مارو ببینن ولی نمیتونن مارو لمس کنن حالا فهمیدی بیا برو سریع تا بلایی سرت نیاوردم(اوکی فهمیدم الان میرم فقط شما ارام باش کوک عزیز)
کوک: هی جین چکار کردی تو که از منم بدتر کردی الان همشون میوفتن دنبالت
نامجون:جین این چکاری بود کردی
تهیونگ: کی بود منو زد تند زود سریع اعتراف کنه تا بلایی سرش نیارم
(تهیونگ جان اگه بگم زنت تورو زده چکار میکنی هی زنش فعلا با تهیونگ نگیری که خیلی عصبانیه اگه توام زر بزنی یا خودتو میکشه یا اونو)
جیهوپ:کی منو زد اخ همه پرتوهای نورم ریخت اخ صورتم اگه کسی که منو زده فقط دستم نیوفته صبرکن ببینم کوک تو که نبودی منو زدی هاااا
کوک:نه نه نه من نبودم من غلط بکنم تورو بزنم اینطوری به مجازاتم اضافه میکنم
یونگی:اه صورتم هرکی بوده دست سنگینی داشته جوری زد منو که کلا خواب از سرم پرید(بهتر یونگی جون)کی گفت تو دهن باز کنی هااااا(باشه باشه غلط کردم یونگی جون دیگه دهنمو باز نمیکنم)
جیمین:هی جین چرا منو زدی من که ازاون موقع بودم تو شوک نبودم فقط خواستم شوخی کنم که منم تو شوکم
کوک:جین احیانن قبری چیزی داری یا برات درست کنم چون اینا بدجور از دستت شاکین
جین:تو یکی خفه شو دارم برات خوب از همتون معذرت میخوام که زدمتون چون تو شوک بودید و ماهم عجله داشتیم برای همین زدمتون که بخودتون بیاین الانم زود باشین وقت زیادی برامون نمونده کوک توهم نقشتو بگو باید چکار کنیم
اعضا:حیف که ازمون بزرگتری وگرنه میزدمت
کوک:خوب اگه بحثتون تمام شد شروع میکنم اول اینکه ات رو می بریم طبقه بالا همونجایی که اینه اصلیه وقتی بیدار شد حتما میاد تو اینه خودشو نگاه کنه و ماهم همون موقع ظاهر میشیم مطمئنم اول باور نمیکنه ولی بعد شاید باور کنه مه ما واقعی هستیم بعد هرکاری که بگیم انجام میده اوکی خوبه
اعضا:خوب که نه عالیه ولی خیلی ریسکش بالا میتونیم از پسش بر بیایم
کوک:اره بابا اصلا کاریم شده که ما تا حالا نتونیم انجام بدیم
فلش به صبح*
خوب پایان این پارت چطور بود منکه گفته بودم زر میزنم ولی میخوایم بخونین میخواینم نخونید ولی میکشمتون اگه حمایت نکنید
انچه گذشت:
یونگی:باشه باشه اصلا من غلط کردم که گفتم
کوک جان بگو خبر خوبتو
انچه خواهید دید:
کوک:خوب خبر خوب اینکه عضو هشتم مون تناسخ پیدا کرده والانم روبروتونه وقتی داشتم وارد حافظه ات میشدم عضو هشتم مون امد تو ذهنم و بهم گفت که تناسخ پیدا کرده و یه چیز دیگه بهم گفت
گفت فردا برادر ات میاد گفت تا اون موقع ات باید شمارو از اینه دربیاره
وسلامم بهتون رسوند خوب اگه باورتون شد بیا ات رو ببریم اون اتاق ولی یه نقشه ای دارم
(خدمتتون عرض کنم که اعضا تو شوک هستن و دهنشون وا مونده وکوکم دوساعت داره با دیوار صحبت میکنه)
کوک:الو کجایین دردسرسین بزار یه بشکن بزنم اگه تاثیری نداشت مگه یکی همتونو بزنمتون تا بخودتون بیاین خوب بشکنم تاثیری نداشت خوب اول از کی شروع کنم که بزنمش (من دخالتی نمیکنم دعوای برادیه اگه زر بزنم کوک میاد یکی منم میزنه پس خفه میشم)
خوب اول از جین و نامجون شروع میکنم
جین:هوی چرا میزنی بزنم چشت خار بره چشت بزرگترتو میزنی اگه جرعت داری سرجات وایستا
نامجون:هی جین بس کن حالا یه غلطی کرده مگه بچه میشین به جون همدیگه میفتین ولی کوک کار خوبی نکردی یجوری زدی که رد دستت رو صورتم موند
کوک:بیا....(بچه به نفس نفس افتاد که جین داشت دنبالش میکرد)اینم.... دست...رنج..... زحماتمون.... عوض اینکه..... تشکر کنن بدهکارم هستن خوب چکار میکردم شمارو هرچی صدا میزدم نمی شنویدید ولی هنوز بقیه تو شوکن خودتون از شوک درش میارین یا من دربیارم ولی میدونم وقتی اینکارو بکنم زند نمیمونم
جین :خوب حالا بعد درباره این موضوع صحبت میکنیم نمیخواد تو بری خودم میرم
کوک: اوکی موفق باشی
(کوک یه سوالی تو رخ دادم اختلال شده میشه بپرسم)بپرس ولی سوال بی ربطی نپرسی وگرنه همونی که گفتی سرت میاد(اوکی می پرسم مگه شما روح نیستین چطور میتونید همدیگرو لمس کنید یا بزنید مگه روحم میتونه روح دیگرو لمس کنه) ای خدا حالا بیا ججواب اینو بده نویسنده جان روح ها میتونن همدیگرو لمس کنن ولی اگه انسان باشه نمیتونه مارو لمس کنه و مارو ببینه ولی شاید بتونن مارو ببینن ولی نمیتونن مارو لمس کنن حالا فهمیدی بیا برو سریع تا بلایی سرت نیاوردم(اوکی فهمیدم الان میرم فقط شما ارام باش کوک عزیز)
کوک: هی جین چکار کردی تو که از منم بدتر کردی الان همشون میوفتن دنبالت
نامجون:جین این چکاری بود کردی
تهیونگ: کی بود منو زد تند زود سریع اعتراف کنه تا بلایی سرش نیارم
(تهیونگ جان اگه بگم زنت تورو زده چکار میکنی هی زنش فعلا با تهیونگ نگیری که خیلی عصبانیه اگه توام زر بزنی یا خودتو میکشه یا اونو)
جیهوپ:کی منو زد اخ همه پرتوهای نورم ریخت اخ صورتم اگه کسی که منو زده فقط دستم نیوفته صبرکن ببینم کوک تو که نبودی منو زدی هاااا
کوک:نه نه نه من نبودم من غلط بکنم تورو بزنم اینطوری به مجازاتم اضافه میکنم
یونگی:اه صورتم هرکی بوده دست سنگینی داشته جوری زد منو که کلا خواب از سرم پرید(بهتر یونگی جون)کی گفت تو دهن باز کنی هااااا(باشه باشه غلط کردم یونگی جون دیگه دهنمو باز نمیکنم)
جیمین:هی جین چرا منو زدی من که ازاون موقع بودم تو شوک نبودم فقط خواستم شوخی کنم که منم تو شوکم
کوک:جین احیانن قبری چیزی داری یا برات درست کنم چون اینا بدجور از دستت شاکین
جین:تو یکی خفه شو دارم برات خوب از همتون معذرت میخوام که زدمتون چون تو شوک بودید و ماهم عجله داشتیم برای همین زدمتون که بخودتون بیاین الانم زود باشین وقت زیادی برامون نمونده کوک توهم نقشتو بگو باید چکار کنیم
اعضا:حیف که ازمون بزرگتری وگرنه میزدمت
کوک:خوب اگه بحثتون تمام شد شروع میکنم اول اینکه ات رو می بریم طبقه بالا همونجایی که اینه اصلیه وقتی بیدار شد حتما میاد تو اینه خودشو نگاه کنه و ماهم همون موقع ظاهر میشیم مطمئنم اول باور نمیکنه ولی بعد شاید باور کنه مه ما واقعی هستیم بعد هرکاری که بگیم انجام میده اوکی خوبه
اعضا:خوب که نه عالیه ولی خیلی ریسکش بالا میتونیم از پسش بر بیایم
کوک:اره بابا اصلا کاریم شده که ما تا حالا نتونیم انجام بدیم
فلش به صبح*
خوب پایان این پارت چطور بود منکه گفته بودم زر میزنم ولی میخوایم بخونین میخواینم نخونید ولی میکشمتون اگه حمایت نکنید
۱۳.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.