فرشته کوچولوم
فصل دو
پارت سه.....
هانبین: حالا بحثو تموم کنیم جلسه داره شروع میشه
کوک:اوم باشه بریم
وارد اتاق جلسه شدیم همین که وارد شدم همه بلند شدن
اه چندتا خای. مال اومدن
نشستم و جلسه رو شروع کردم
... :اقای جئون نظرتون چیه زمین های سئول رو بفروشیم ازش کسب در امد فوق العاده ای میکنیم
البته با قیمتی که شما بگید
کوک:ام ایده خوبیه ولی بنظرم الان وقتش نیست ممکنه افت خیلی بدی کنیم
سگ توله من که میدونم برای چی این حرفو میزنی
..........
کوک:خب اقایون جلسه تمومه خسته نباشید
کوک:هانبین پنج دقیقه دیگه اتاقم باش
هانبین: اوکی
.....
وارد اتاقم شدم و زود کتمو در اوردم انداختم رو صندلی ایگو امروز هوا چقد گرمه کنترل کولر رو برداشتم و روشنش کردم
دیدم هانبین وارد اتاق شد
هانبین:خب خب چیکارم داشتی رئیس
کوک:ادم شدی
هانبین :عایش من فرشتم نیازی ندارم ادم بشم
کوک:خودشیفته خب بیخیال مدارکو برام اوردی
هانبین :صد البته مگه میشه نیارم
کوک:تنکس حالا بدش بیاد
هانبین : یااا مفتکی
کوک:چی میخوای؟؟
هانبین :یروز مرخصی لطفاا
کوک: خیر نمیشه
هانبین : فقد ی روزه می خوام برم ببینمش جونگکوکاا
کوک:هوفف باشه بده بیاد
هانبین :قول دادی ها
کوک:بچه... خب باشه بده
هانبین : بگیر
از دستش گرفتم و زود بازش کردم
کوک:کامله؟
هانبین :منو دست کم گرفتی
کوک:هع خوشم اومد
هانبین :هاها
کوک:زهرمار
هانبین :ایش
خب ببینم چی به چیه
........
هانبین :خوندی کامل
سرمو اوردم بالا و ی پوزخند عمیق زدم
کوک:میکنمش دو روز
هانبین : یسس میدونستم
کوک:بسه بسه کاری میکنی بهت رو ندم... من اینو میبرم خونه توعم برو عشق بازیتو کن فقد حواست به شرکت نباشه دارم برات
هانبین :چشم
کوک:فعلا من میرم
هانبین :یااا به همین زودی؟؟
کوک:زود برمیگردم به سونگ بگو مراقب کارا باشه
هانبین :خیلی خب فعلا
کوک: بای
......
پارت جدید خدمت شما
پارت سه.....
هانبین: حالا بحثو تموم کنیم جلسه داره شروع میشه
کوک:اوم باشه بریم
وارد اتاق جلسه شدیم همین که وارد شدم همه بلند شدن
اه چندتا خای. مال اومدن
نشستم و جلسه رو شروع کردم
... :اقای جئون نظرتون چیه زمین های سئول رو بفروشیم ازش کسب در امد فوق العاده ای میکنیم
البته با قیمتی که شما بگید
کوک:ام ایده خوبیه ولی بنظرم الان وقتش نیست ممکنه افت خیلی بدی کنیم
سگ توله من که میدونم برای چی این حرفو میزنی
..........
کوک:خب اقایون جلسه تمومه خسته نباشید
کوک:هانبین پنج دقیقه دیگه اتاقم باش
هانبین: اوکی
.....
وارد اتاقم شدم و زود کتمو در اوردم انداختم رو صندلی ایگو امروز هوا چقد گرمه کنترل کولر رو برداشتم و روشنش کردم
دیدم هانبین وارد اتاق شد
هانبین:خب خب چیکارم داشتی رئیس
کوک:ادم شدی
هانبین :عایش من فرشتم نیازی ندارم ادم بشم
کوک:خودشیفته خب بیخیال مدارکو برام اوردی
هانبین :صد البته مگه میشه نیارم
کوک:تنکس حالا بدش بیاد
هانبین : یااا مفتکی
کوک:چی میخوای؟؟
هانبین :یروز مرخصی لطفاا
کوک: خیر نمیشه
هانبین : فقد ی روزه می خوام برم ببینمش جونگکوکاا
کوک:هوفف باشه بده بیاد
هانبین :قول دادی ها
کوک:بچه... خب باشه بده
هانبین : بگیر
از دستش گرفتم و زود بازش کردم
کوک:کامله؟
هانبین :منو دست کم گرفتی
کوک:هع خوشم اومد
هانبین :هاها
کوک:زهرمار
هانبین :ایش
خب ببینم چی به چیه
........
هانبین :خوندی کامل
سرمو اوردم بالا و ی پوزخند عمیق زدم
کوک:میکنمش دو روز
هانبین : یسس میدونستم
کوک:بسه بسه کاری میکنی بهت رو ندم... من اینو میبرم خونه توعم برو عشق بازیتو کن فقد حواست به شرکت نباشه دارم برات
هانبین :چشم
کوک:فعلا من میرم
هانبین :یااا به همین زودی؟؟
کوک:زود برمیگردم به سونگ بگو مراقب کارا باشه
هانبین :خیلی خب فعلا
کوک: بای
......
پارت جدید خدمت شما
۶.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.