پارت ۲۷ فیک فقط به من نگاه کن
#جیمین
دیگه خسته شدیمو اومدیم از تو آب بیرون تا بریم طبقه بالا تو اتاقامون که صدای چانیول که داشت منو صدا میزد اومد ولی خودش پیداش نبود ما هم با همون لباسای خیس وایسادیم تا ببینیم
منو چیکار داره من جلوی همه وایساده بودم و رزی هم کنار دستم بود
چانیول:جیمین جیمین شما کجایین؟
وقتی اومد حرفشو نصفه گذاشتو خیره شد به رزی
چشاش برق زد و من این برق مردونه رو میشناختم پس برگشتمو به رزی نگاه کردم که با بدن مثل برفش که از زیر لباس خیس سفیدش معلوم بود مواجه شدم
هر لحظه داشتم بیشتر از قبل عصبانی میشدم و به خون چانیول تشنه میشدم
دست رزی رو کشیدمو بردمش پشت خودم
جیمین:کاری داشتی یا فقط میخواستی دوس دختر منو دید بزنی؟
چانیول:مَ..من میخواستم بگم رئیس بهتون زنگ زده
از اخماش معلوم بود مزاحم هیزبازیش شدم و این دلمو خنک میکرد
برگشتم سمت رزی و حوله رو از رو صندلی برداشتمو دادم دستش
جیمین:رزی اینو بپیچ دورتو برو بالا تا من ببینم رئیس چیکار داره
دیگه خسته شدیمو اومدیم از تو آب بیرون تا بریم طبقه بالا تو اتاقامون که صدای چانیول که داشت منو صدا میزد اومد ولی خودش پیداش نبود ما هم با همون لباسای خیس وایسادیم تا ببینیم
منو چیکار داره من جلوی همه وایساده بودم و رزی هم کنار دستم بود
چانیول:جیمین جیمین شما کجایین؟
وقتی اومد حرفشو نصفه گذاشتو خیره شد به رزی
چشاش برق زد و من این برق مردونه رو میشناختم پس برگشتمو به رزی نگاه کردم که با بدن مثل برفش که از زیر لباس خیس سفیدش معلوم بود مواجه شدم
هر لحظه داشتم بیشتر از قبل عصبانی میشدم و به خون چانیول تشنه میشدم
دست رزی رو کشیدمو بردمش پشت خودم
جیمین:کاری داشتی یا فقط میخواستی دوس دختر منو دید بزنی؟
چانیول:مَ..من میخواستم بگم رئیس بهتون زنگ زده
از اخماش معلوم بود مزاحم هیزبازیش شدم و این دلمو خنک میکرد
برگشتم سمت رزی و حوله رو از رو صندلی برداشتمو دادم دستش
جیمین:رزی اینو بپیچ دورتو برو بالا تا من ببینم رئیس چیکار داره
۱۲.۶k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.