وقتی دوست داشت ........
ویو کوک
بهشون گفتم ا/ت رو بزارن داخلRED ROOM و تهیونگو داخل اتاق شکنجه
ویو ا/ت
با سر درد شدید چشمامو باز کردم دوباره بستمشون تا به نور عادت کنم
وقتی عادت کردم چشمامو باز کردم دوتا کفش جلوم بود سرمو اروم اوردم بالا و کوک رو دیدم از ترس زبونم قفل شده بودو نمی دونستم می خوام چی کار کنم فقط می خواستم فرار کنم ولی تا خواستم برم عقب دیدم دست و پاهام به صندلی بسته شده
ویو کوک
رفتم به اتاق می دونستم الان به هوش میاد وقتی بهوش اومد خیلی ترسیده بود ولی تقصیر خودش بود می خواست فرار کنه می فهمیده بسته شده به صندلی
ویو ا/ت
خیلی ترسیده بودم نمی دونستم باید چیکار کنم
منم اروم با گریه گفتم برای چی منو اوردی اینجا
کوک: عوم سوال خوبیه کوچولو
ا/ت : تورو خدا بزار برم مگه چیکار کردم که گرفتیم {با گریه }
کوک: تو منو پیچوندی و نیومدی و باید مجازات شی هم تو هم اون عوضی
ا/ت: عوضی منظورت چیه { با گریه }
کوک: خودتو نزن به اون راه دارم کیم تهیونگو می گم
ا/ت : لطفا اونو ول کن اون کاری نکرده تو فقط با من کار داری من نیومدم سر قرار نه اون
کوک: دیگه اون به من ربط داره نه تو
ویو ا/ت
داشت می یومد نزدیکم
گفتم برو عقب {با گریه}
کوک : ساکت کوچولو تازه کارم باهات شروع شده {یکم داد}
ادامه دارد///////////////////////
بهشون گفتم ا/ت رو بزارن داخلRED ROOM و تهیونگو داخل اتاق شکنجه
ویو ا/ت
با سر درد شدید چشمامو باز کردم دوباره بستمشون تا به نور عادت کنم
وقتی عادت کردم چشمامو باز کردم دوتا کفش جلوم بود سرمو اروم اوردم بالا و کوک رو دیدم از ترس زبونم قفل شده بودو نمی دونستم می خوام چی کار کنم فقط می خواستم فرار کنم ولی تا خواستم برم عقب دیدم دست و پاهام به صندلی بسته شده
ویو کوک
رفتم به اتاق می دونستم الان به هوش میاد وقتی بهوش اومد خیلی ترسیده بود ولی تقصیر خودش بود می خواست فرار کنه می فهمیده بسته شده به صندلی
ویو ا/ت
خیلی ترسیده بودم نمی دونستم باید چیکار کنم
منم اروم با گریه گفتم برای چی منو اوردی اینجا
کوک: عوم سوال خوبیه کوچولو
ا/ت : تورو خدا بزار برم مگه چیکار کردم که گرفتیم {با گریه }
کوک: تو منو پیچوندی و نیومدی و باید مجازات شی هم تو هم اون عوضی
ا/ت: عوضی منظورت چیه { با گریه }
کوک: خودتو نزن به اون راه دارم کیم تهیونگو می گم
ا/ت : لطفا اونو ول کن اون کاری نکرده تو فقط با من کار داری من نیومدم سر قرار نه اون
کوک: دیگه اون به من ربط داره نه تو
ویو ا/ت
داشت می یومد نزدیکم
گفتم برو عقب {با گریه}
کوک : ساکت کوچولو تازه کارم باهات شروع شده {یکم داد}
ادامه دارد///////////////////////
۲۶.۵k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.