برای همه آنان که چون «من» در سُویدای جان خویش و در چنبرۀ
برای همه آنان که چون «من» در سُویدای جان خویش و در چنبرۀ بغضی فروخفته، محصورند
هِق هِق نای بسته را مانم
داغ بر دل نشسته را مانم
شعلهها میتراود از جگرم
يک دو آه گسسته را مانم
رمقی جز به سعی ساقی نيست
مرگ يک گام خسته را مانم
ذره ای پيش روی حيرانی
گردش چشم بسته را مانم
خوش به حال پلنگهای دلير
خار بر كوه رسته را مانم
نه رسيدم نه ماندهام بر جای
طنزِ سرو نشسته را مانم
هِق هِق نای بسته را مانم
داغ بر دل نشسته را مانم
شعلهها میتراود از جگرم
يک دو آه گسسته را مانم
رمقی جز به سعی ساقی نيست
مرگ يک گام خسته را مانم
ذره ای پيش روی حيرانی
گردش چشم بسته را مانم
خوش به حال پلنگهای دلير
خار بر كوه رسته را مانم
نه رسيدم نه ماندهام بر جای
طنزِ سرو نشسته را مانم
۱.۸k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.