پارت یازدهم عشق ویژه
کوک: وقتشه یه سری چیزا رو یاد بگیری ا،ت تو از این به بعد چه بخوای چه نخوای مجبوری باهامون زندگی کنی اینو خودت خوب میدونی
تهیونگ: فقط بدون همه چیز سخته
کوک: امیدوارم وضعیت جسمیت جوری باشه که بتونی پا به پای ما جلو بیای سعی کن زیاد استراحت کنی از اول هفته شروع میکنیم
همه چیز برات مبهم بود اونا چیکار میخواستن بکنن ؟ چطور قرار بود از این شکنجه بزرگ نجاتت بدن
اول هفته روز قرار :
ا،ت : جونگ کوک اینجا دیگه کجاست
کوک : مگه نمیخواستی از دست هیونگ خلاص بشی هوم ؟ اینجا قرار باهم اینکارو انجام بدی
شروع کرد به توضیح دادن اینجا بود که فهمیدی قرار به صورت یه جاسوس اطلاعات ببری و بیاری
کوک : چقدر با این لباسا با مزه شدی
ا،ت : ولی من میترسم
دستاش رو باز کرد و با لبخند خیره شد بهت آروم رفتی
جلونگاهیبهش کردی وخودت روتوبغلش جا دادی
کوک : از هیچی نترس تو تنها دختری هستی که ما تو تیم راهش دادیم اینکه تا اینجا اومدی خودش نشون دهنده شجاعت توئه
ا،ت : کاش بتونم درست کارم رو انجام بدم اگه گند بزنم و همه چی لو بره چی
کوک : اگه قرار باشه اینجوری فکر کنی حتما اینجوری میشه پس سعی کن بهش فکر نکن تو میتونی
این نشون دهنده شروع یه چالش جدید توی زندگیت بود حالا این تو بودی که باید خانواده جئون رو نجات میدادی
تهیونگ: ماسالها کار کردیم الان قبول کرده به عنوان افسر مافیا کار کنیم بعضیا نیومده شدن افسر ارشد
ا،ت : این نشون دهنده قدرت خانم هاست آقای کیم
تهیونگ : بله صد درصد
بعد باهم زدید زیر خنده دیگه کم کم داشتی به این جمع و این آدم ها عادت میکردی ...
ادامه دارد .
تهیونگ: فقط بدون همه چیز سخته
کوک: امیدوارم وضعیت جسمیت جوری باشه که بتونی پا به پای ما جلو بیای سعی کن زیاد استراحت کنی از اول هفته شروع میکنیم
همه چیز برات مبهم بود اونا چیکار میخواستن بکنن ؟ چطور قرار بود از این شکنجه بزرگ نجاتت بدن
اول هفته روز قرار :
ا،ت : جونگ کوک اینجا دیگه کجاست
کوک : مگه نمیخواستی از دست هیونگ خلاص بشی هوم ؟ اینجا قرار باهم اینکارو انجام بدی
شروع کرد به توضیح دادن اینجا بود که فهمیدی قرار به صورت یه جاسوس اطلاعات ببری و بیاری
کوک : چقدر با این لباسا با مزه شدی
ا،ت : ولی من میترسم
دستاش رو باز کرد و با لبخند خیره شد بهت آروم رفتی
جلونگاهیبهش کردی وخودت روتوبغلش جا دادی
کوک : از هیچی نترس تو تنها دختری هستی که ما تو تیم راهش دادیم اینکه تا اینجا اومدی خودش نشون دهنده شجاعت توئه
ا،ت : کاش بتونم درست کارم رو انجام بدم اگه گند بزنم و همه چی لو بره چی
کوک : اگه قرار باشه اینجوری فکر کنی حتما اینجوری میشه پس سعی کن بهش فکر نکن تو میتونی
این نشون دهنده شروع یه چالش جدید توی زندگیت بود حالا این تو بودی که باید خانواده جئون رو نجات میدادی
تهیونگ: ماسالها کار کردیم الان قبول کرده به عنوان افسر مافیا کار کنیم بعضیا نیومده شدن افسر ارشد
ا،ت : این نشون دهنده قدرت خانم هاست آقای کیم
تهیونگ : بله صد درصد
بعد باهم زدید زیر خنده دیگه کم کم داشتی به این جمع و این آدم ها عادت میکردی ...
ادامه دارد .
۹.۸k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.