سه پارتی (درخواستی )
سه پارتی (درخواستی )
(وقتی مریضی و از آمپول و دکتر میترسی و اون میگ بلده و......)
خونه ی مادر شوهرت دعوت شده بودین جفتتون آماده بودین اما تو نه چون تو بشدت این چند وقت دل درد میگرفتی بخاطر پریودی نبود خودت هم دلیلش رو نمیدونستی فقط دل درد داشتی و حتا با دکتر تماس گرفتی ولی یک جورایی جرعت نداشتی که به سمتش بری و میترسیدی و یا یک جورایی فوبیاشو داشتی بگذریم بازم درد داشتی خیلی خسته بودی بزارین بگم هیونجین اصلا از درد تو خبر نداشت و نمیدونست یک جورایی میخواستی یک راز بمونه چون مطمئن بودی اگر بهش میگفتی درد داشتی اونم نه یک هفته بلکه دو ماه اون صدرصد تنبیه بدی برات در نظر میگرفت خودت هم خیلی خسته بودی امشب اصلا نمیخواستی بیرون بری ولی خانواده ب هیونجین خیلی واست مهم بودن اونا برات مثل پدر و مادر بودن بلاخره تموم شد میکاپت تکمیل کردی و به سمت کمدت رفتی و بازش کردی دیگه تا الان قوانین هیونجین رو حفظ شده بودی و میدونستی نباید لباس بار توی جمع بپوشی اما خودش گفت جلوی مادر پدرش مشکلی نیست پس پوشیدی موهات خودشون حالت دار و یک جورایی فر بود و خیلی کیوت شده بودی و مثل همیشه فوق العاده بودی به سمت میزت رفتی عطر مورد علاقه ی هیونجین که خودتم خیلی دوستش داشتی به لباست زدی و بلاخره کارت تموم شد کامل شدی لباس خیلی زیبایی پوشیده بودی و البته باز لباست یک تاپ کوتاه بود و یک چیز نازک روش پوشیده بودی و یک شلوار مشکی بک خیلی هم باز نبود اما بازم بدنت خیلی معلوم بود و خیلی زیبا شده بودی تو همه جوره فوق العاده بودی و دوباره یادت رفت قرصااو بخوری ولی دیگه .....
(ادامه دارد ...)
مین سو
(وقتی مریضی و از آمپول و دکتر میترسی و اون میگ بلده و......)
خونه ی مادر شوهرت دعوت شده بودین جفتتون آماده بودین اما تو نه چون تو بشدت این چند وقت دل درد میگرفتی بخاطر پریودی نبود خودت هم دلیلش رو نمیدونستی فقط دل درد داشتی و حتا با دکتر تماس گرفتی ولی یک جورایی جرعت نداشتی که به سمتش بری و میترسیدی و یا یک جورایی فوبیاشو داشتی بگذریم بازم درد داشتی خیلی خسته بودی بزارین بگم هیونجین اصلا از درد تو خبر نداشت و نمیدونست یک جورایی میخواستی یک راز بمونه چون مطمئن بودی اگر بهش میگفتی درد داشتی اونم نه یک هفته بلکه دو ماه اون صدرصد تنبیه بدی برات در نظر میگرفت خودت هم خیلی خسته بودی امشب اصلا نمیخواستی بیرون بری ولی خانواده ب هیونجین خیلی واست مهم بودن اونا برات مثل پدر و مادر بودن بلاخره تموم شد میکاپت تکمیل کردی و به سمت کمدت رفتی و بازش کردی دیگه تا الان قوانین هیونجین رو حفظ شده بودی و میدونستی نباید لباس بار توی جمع بپوشی اما خودش گفت جلوی مادر پدرش مشکلی نیست پس پوشیدی موهات خودشون حالت دار و یک جورایی فر بود و خیلی کیوت شده بودی و مثل همیشه فوق العاده بودی به سمت میزت رفتی عطر مورد علاقه ی هیونجین که خودتم خیلی دوستش داشتی به لباست زدی و بلاخره کارت تموم شد کامل شدی لباس خیلی زیبایی پوشیده بودی و البته باز لباست یک تاپ کوتاه بود و یک چیز نازک روش پوشیده بودی و یک شلوار مشکی بک خیلی هم باز نبود اما بازم بدنت خیلی معلوم بود و خیلی زیبا شده بودی تو همه جوره فوق العاده بودی و دوباره یادت رفت قرصااو بخوری ولی دیگه .....
(ادامه دارد ...)
مین سو
۱.۸k
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.