🖤debt🖤
پارت 7
جیمین :نکنه از بیمارستان میترسی
ا/ت :نه فقط بهترین کسی که توی زندگیم بود رو توی بیمارستان از دست دادم
جیمین :نکنه منظورت کسیه که دوستش داشتیه
ا/ت :میشه هیچی نگی
جیمین :باشه پس با زور میبرمت
بلندم کرد منو گذاشت توی ماشین وقتی رسیدیم به بیمارستان میخواستم در برم ولی محکم منو گرفته بود گذاشتم روی صندلی
ا/ت :همین الان منو ببر عمارت (با داد)
جیمین :داری میری روی اعصابم دو دقیقه بشین سر جات
ا/ت :میشه همین الان یه گلوله بزنی تو سرم
جیمین :نه
دکتر :سلام رئیس
جیمین :ببخشید بابت سروصدا
دکتر :میشه باهاتون تنها صحبت کنم
جیمین :الان میام
در رو بست تا فرار نکنم
ویو جیمین
دکتر :رئیس مشکل دختره خیلی هم جیدی نیست
جیمین : خب خوبه ولی مشکلش چیه
دکتر :کم خونی داره که باید دارو بخوره و خیلی بخودش فشار میاره برای همین احتمالا مشکل عصبی داشته باشه
جیمین :پس دارو هاش رو بنویسید و یه روز موندن تو بیمارستان که استراحت کنه
ای دوست لایک یادت نره♥️
جیمین :نکنه از بیمارستان میترسی
ا/ت :نه فقط بهترین کسی که توی زندگیم بود رو توی بیمارستان از دست دادم
جیمین :نکنه منظورت کسیه که دوستش داشتیه
ا/ت :میشه هیچی نگی
جیمین :باشه پس با زور میبرمت
بلندم کرد منو گذاشت توی ماشین وقتی رسیدیم به بیمارستان میخواستم در برم ولی محکم منو گرفته بود گذاشتم روی صندلی
ا/ت :همین الان منو ببر عمارت (با داد)
جیمین :داری میری روی اعصابم دو دقیقه بشین سر جات
ا/ت :میشه همین الان یه گلوله بزنی تو سرم
جیمین :نه
دکتر :سلام رئیس
جیمین :ببخشید بابت سروصدا
دکتر :میشه باهاتون تنها صحبت کنم
جیمین :الان میام
در رو بست تا فرار نکنم
ویو جیمین
دکتر :رئیس مشکل دختره خیلی هم جیدی نیست
جیمین : خب خوبه ولی مشکلش چیه
دکتر :کم خونی داره که باید دارو بخوره و خیلی بخودش فشار میاره برای همین احتمالا مشکل عصبی داشته باشه
جیمین :پس دارو هاش رو بنویسید و یه روز موندن تو بیمارستان که استراحت کنه
ای دوست لایک یادت نره♥️
۲۹.۴k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.