فیک ا/ت و جونگکوک وقتی باهم 🔞

ا/ت: جونگکوکاااااا
کوک : بلهه
حوصلم سررفته می‌خوام برم بیرون
کوک : باشه برو حاضر شو
ا/ت : رفتم
رفتی توی اتاق که کوک هم دنبالت میومد
یه لباس سبز پاستیل ی انتخاب کردی و لباساتو در اوردی
جونگکوک همون جوری که رو تخت نشسته بود به بدن لختت خیره شده بود
گفتی جونگکوکاااااا نگا نکن
جونگکوک : آخه نمیتونم بدنت وسوسه انگیزه
بعد پشتتو کردی به جونگکوک که از پشت بغلت کرد و گفت نظرم عوض شد
بیرون نمیریم میریم اتاق
بعد تو دکمه های لباس کوک رو باز کردی جونگکوک بلند شد و لباس و شلوارش رو در اورد
بعد روت خیمه زد
به لبای جونگکوک نگا کردی جونگکوک هم نیازت رو متوجه شد و سریع لباش رو روی لبات کبوند
و مک محکمی بهشون زد و تو هم همراهیش کردی
لبات رو ول کرد و زبونش رو روی بدنت کشید
بعد یکمشو واردت کرد تو جیغ زدی و سینش رو چنگ زدی
کوک سعی کرد با بوسه های خیسش ارومت کنه
بعد یهو کامل واردت کرد
و با هم از ارضا شدین
باسنت رو فشار میداد و تو هم سیکس پکاشو چنگ میزدی
بعد ازت بیرون کشید و سینتو مک میزد و با دستش عضوتو مالش میداد
سینتو ول کرد و گردنتو مارک دار کرد
بعد از روت بلند شد و دوتایی رفتین دوش گرفتین