- یک بار هم وقتی خیلی از دستش عصبانی و ناراحت شده بودم
- یک بار هم وقتی خیلی از دستش عصبانی و ناراحت شده بودم
هر چی که بغض و خشم داشتم ریختم توی صدام و گفتم :
± آخه من سرمو به کدوم دیوار بکوبونم که حالم خوب بشه؟!
آروم گفت :
‹ بکوب به دیوار سینه من! ›
و اون لحظه با این حرف من تموم بغض و کینه رو یادم رفت واصلا نمیدونستم چرا از دستش ناراحتم . .
‹ عشق › یک همچین خاصیتی داره
وقتی از دست هم ناراحت میشین . .
بهترین جا برای کوبوندن سرتون ؛
‹ دیوار سینشه ! ›
بعدش آرومِ آروم میشن :)'!🔒'🎼♥️
هر چی که بغض و خشم داشتم ریختم توی صدام و گفتم :
± آخه من سرمو به کدوم دیوار بکوبونم که حالم خوب بشه؟!
آروم گفت :
‹ بکوب به دیوار سینه من! ›
و اون لحظه با این حرف من تموم بغض و کینه رو یادم رفت واصلا نمیدونستم چرا از دستش ناراحتم . .
‹ عشق › یک همچین خاصیتی داره
وقتی از دست هم ناراحت میشین . .
بهترین جا برای کوبوندن سرتون ؛
‹ دیوار سینشه ! ›
بعدش آرومِ آروم میشن :)'!🔒'🎼♥️
۳.۸k
۲۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.