میدونید میخوام به یه چیزی اعتراف کنم...
میدونید میخوام به یه چیزی اعتراف کنم...
شما هیچوقت به ذهنتون خطور نمیکرد که من چقدر واسه ی فیک پروانه سیاه زحمت کشیدم...
اونقدر ماجرا داشت که از شنیدنش تعجب میکنید...
نمیدونید چقدر سناریو هاش رو تغییر دادم...تا بالاخره به اون چیزی که خواستم رسید...
از هر جنبه ای بهش نگاه کردم...تا بالاخره این از توش در اومد...
اولش قرار بود ا.ت بمیره!...بعد گفتم اینجوری خیلی غمگین میشه...پس همه چیز تغییر کرد...و خیلی سناریو های دیگه ای رو واسش چیدم...اما آخر این داستان رو واستون منتشر کردم...
کلاً اومدم بگم...اون قدر این فیک رو دوست دارم که حد نداره...هرگز نمیخواستم یه داستان چرت از آب در بیاد...که سر و تهش مشخص نباشه...
بیش از اندازه عاشقشم... امیدوارم شما هم عین من این فیک رو دوست داشته باشید...
هر کلمه ی این فیک رو با عشق بخونید...و بدونید من برای سره هم کردن هر جمله ی این رمان از تمام احساساتم استفاده کردم: خشم...ناراحتی...عشق...و....
و در مهم تر از همه!...
هرگز نمیدونستم که فیک پروانه سیاه انقدر طولانی بشه...
فیک میکردم یه داستان کوتاه از آب در بیاد ولی مثل اینکه با تمام جزئیات این رمان رو واستون نوشتم...😅
خلاصه اگه از طولانی بودن فیک خسته شدید من عذر میخوام ولی تعداد پارت ها دست من نیست...و همچنان نمیدونم چند پارت دیگه تا پایان مونده...اما واقعا امید وارم طولانی بودن شما رو خسته نکرده باشه....
و در ضمن!...تضمین میکنم!...یا امشب یا فردا یا هم پس فردا پارت جدید اپ میشه...بالاخره یکی از این روز ها پارت بعد رو میزارم:)
اینا حرفای قلبم بود...
و در ضمن تمام شخصیت های فیک رو دوست داشته باشید...چون من برای ساخت این شخصیت ها چند شبانه روز نخوابیدم😂🗿
خدافظ:)
شما هیچوقت به ذهنتون خطور نمیکرد که من چقدر واسه ی فیک پروانه سیاه زحمت کشیدم...
اونقدر ماجرا داشت که از شنیدنش تعجب میکنید...
نمیدونید چقدر سناریو هاش رو تغییر دادم...تا بالاخره به اون چیزی که خواستم رسید...
از هر جنبه ای بهش نگاه کردم...تا بالاخره این از توش در اومد...
اولش قرار بود ا.ت بمیره!...بعد گفتم اینجوری خیلی غمگین میشه...پس همه چیز تغییر کرد...و خیلی سناریو های دیگه ای رو واسش چیدم...اما آخر این داستان رو واستون منتشر کردم...
کلاً اومدم بگم...اون قدر این فیک رو دوست دارم که حد نداره...هرگز نمیخواستم یه داستان چرت از آب در بیاد...که سر و تهش مشخص نباشه...
بیش از اندازه عاشقشم... امیدوارم شما هم عین من این فیک رو دوست داشته باشید...
هر کلمه ی این فیک رو با عشق بخونید...و بدونید من برای سره هم کردن هر جمله ی این رمان از تمام احساساتم استفاده کردم: خشم...ناراحتی...عشق...و....
و در مهم تر از همه!...
هرگز نمیدونستم که فیک پروانه سیاه انقدر طولانی بشه...
فیک میکردم یه داستان کوتاه از آب در بیاد ولی مثل اینکه با تمام جزئیات این رمان رو واستون نوشتم...😅
خلاصه اگه از طولانی بودن فیک خسته شدید من عذر میخوام ولی تعداد پارت ها دست من نیست...و همچنان نمیدونم چند پارت دیگه تا پایان مونده...اما واقعا امید وارم طولانی بودن شما رو خسته نکرده باشه....
و در ضمن!...تضمین میکنم!...یا امشب یا فردا یا هم پس فردا پارت جدید اپ میشه...بالاخره یکی از این روز ها پارت بعد رو میزارم:)
اینا حرفای قلبم بود...
و در ضمن تمام شخصیت های فیک رو دوست داشته باشید...چون من برای ساخت این شخصیت ها چند شبانه روز نخوابیدم😂🗿
خدافظ:)
۸.۹k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.