《دو پارتی☃》
#چانگبین
#استری_کیدز
چانگبین خسته از سر کار برگشته بود و رفت حموم
توی آشپز خونه در حال غذا پختن بودی که متوجه نشدی از حموم اومده بیرون
دستاش رو دور کمرت حلقه کرد و از پشت بغلت کرد
_اوممم...میگم بیبی بعد از پختن غذا موهامو خشک میکنی؟
ساکت بودی و هیچی نگفتی از دستش ناراحت و عصبانی بودی
سرشو روی شونت گذاشت
_خشک میکنی موهامو؟
+خودت که دست داری خودت خشک کن
_ولی من میخوام تو واسم موهامو خشک کنی
سرتو تکون دادی به نشانه نه و به غذا پختن ادامه دادی
چانگبین میخواست باهات شوخی کنه و سر به سرت بزاره تا خوشحال بشی
_اگه موهامو خشک نکنی تبدیل به پشه میشیا
یکم لبخند زدی ولی نمیخواستی بفهمه که موفق شده پس دوباره اخماتو بردی تو هم
+آره پشه بودن خیلی بهتره اصلا
_هعیی
دستاشو دورت محکم تر کرد
_خب چرا موهامو خشک نمیکنی؟
+باهات قهرم از دستت ناراحتم ازت دستت عصبانیم دیگه یه کلمه هم باهات حرف نمیزنم
از این برخورد شوکه شد چتشده بود؟ دستاشو یکم شل کرد
_اها صبر کن فکر کنم فهمیدم بزار حدس بزنم پریود شدی؟
+نخیر
خیلی با عصبانیت داشتی سبزیجات رو خورد میکردی که یهو دستتو بردی
+آیییی
چانگبین از بغلت جدا شد و با نگرانی بهت نگاه کرد
_چیشد چیشدددد
بهش توجهی نکردی
بعد رفتی سمت حموم تا دستتو پانسمان کنی
_صبر کن بزار من برات انجامش میدم
زودی رفتی تو حموم و درو محکم بهم کوبیدی که خونه لرزید
آب رو باز کردی و خون های انگشتت رو شستی ضد عفونی کردی و چسب زخم زدی بهش
توی آینه به خودت نگاهی انداختی مگه چیکار کرده بودی که اینجوری کرده بود؟
صحنه هایی که دیشب دیدی دوباره برات یاد آوری شد
اون چطور تونسته بود همچین کاری کنه؟یعنی بهم خیانت کرده؟
#استری_کیدز
چانگبین خسته از سر کار برگشته بود و رفت حموم
توی آشپز خونه در حال غذا پختن بودی که متوجه نشدی از حموم اومده بیرون
دستاش رو دور کمرت حلقه کرد و از پشت بغلت کرد
_اوممم...میگم بیبی بعد از پختن غذا موهامو خشک میکنی؟
ساکت بودی و هیچی نگفتی از دستش ناراحت و عصبانی بودی
سرشو روی شونت گذاشت
_خشک میکنی موهامو؟
+خودت که دست داری خودت خشک کن
_ولی من میخوام تو واسم موهامو خشک کنی
سرتو تکون دادی به نشانه نه و به غذا پختن ادامه دادی
چانگبین میخواست باهات شوخی کنه و سر به سرت بزاره تا خوشحال بشی
_اگه موهامو خشک نکنی تبدیل به پشه میشیا
یکم لبخند زدی ولی نمیخواستی بفهمه که موفق شده پس دوباره اخماتو بردی تو هم
+آره پشه بودن خیلی بهتره اصلا
_هعیی
دستاشو دورت محکم تر کرد
_خب چرا موهامو خشک نمیکنی؟
+باهات قهرم از دستت ناراحتم ازت دستت عصبانیم دیگه یه کلمه هم باهات حرف نمیزنم
از این برخورد شوکه شد چتشده بود؟ دستاشو یکم شل کرد
_اها صبر کن فکر کنم فهمیدم بزار حدس بزنم پریود شدی؟
+نخیر
خیلی با عصبانیت داشتی سبزیجات رو خورد میکردی که یهو دستتو بردی
+آیییی
چانگبین از بغلت جدا شد و با نگرانی بهت نگاه کرد
_چیشد چیشدددد
بهش توجهی نکردی
بعد رفتی سمت حموم تا دستتو پانسمان کنی
_صبر کن بزار من برات انجامش میدم
زودی رفتی تو حموم و درو محکم بهم کوبیدی که خونه لرزید
آب رو باز کردی و خون های انگشتت رو شستی ضد عفونی کردی و چسب زخم زدی بهش
توی آینه به خودت نگاهی انداختی مگه چیکار کرده بودی که اینجوری کرده بود؟
صحنه هایی که دیشب دیدی دوباره برات یاد آوری شد
اون چطور تونسته بود همچین کاری کنه؟یعنی بهم خیانت کرده؟
۹.۱k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.